رابطه خوب

روابط بهتری را تجربه کنیم
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

اهمیت برقراری ارتباط با دیگران و فواید آن

05 مرداد 1398 توسط Farzad Khalili

برای اینکه بتوانیم یک ارتباط موثر ایجاد کنیم، ابتدا باید بدانیم که برقراری ارتباط با دیگران چه اهمیت ها و چه فوایدی برای ما دارد و دلیل آنکه با دیگران باید ارتباط برقرار کنیم،چیست؟

 

برقراری ارتباط با دیگران یکی از مهمترین موضوعات زندگی ماست!شاید با این موضوع زیاد موافق نباشید،من خودم قبلا موافق همین موضوع بودم و میگفتم روابط که اصلا مهم نیست،حتی دیگران هم اصلا اهمیتی ندارند،یعنی اینقدر ذهنم خراب بود و اصلاً متوجه این موضوع مهم نبودم تا درکی برای من باز شد و آرام آرام متوجه شدم که دیگران و ارتباط با آنها موضوعی بسیار مهم است.میخواهیم در ادامه مقاله،نکاتی را باهم بررسی کنیم تا از اهمیت و فواید برقراری ارتباط با دیگران بیشتر مطلع شویم.

 

 

 

1.اهمیت وحدت

وحدت موضوع مهمی است که شاید ما به درستی مفهوم آن را نمیدانیم.وحدت یعنی یکپارچگی و باهم یکی شدن.ما به وحدت نیاز داریم و بدون داشتن وحدت خیلی کارمان سخت تر میشود.اکثر ما تمایل داریم فقط و فقط به خودمان توجه کنیم و همه چیز را برای خودمان میدانیم و اهمیتی برای دیگران و یا جهان هستی قایل نیستیم.برای مثال اگر به بیرون برای تفریح رفته باشیم و باران بگیرد،بسیار عصبانی میشویم که چرا باران کار ما را خراب کرده است و پیش خود نمیگوییم که جهان هستی کلی فعل و انفعال و کلی برنامه ریخته است و پشت این بارانی که در حال بارش است کارهای زیادی خوابیده است،فقط فکر کار خودمان را میکنیم و این نشانه خودشیفتگی ماست و ارزشی برای جهان هستی و وحدتی که بین ما هست قایل نمیشویم و پیش خود نمیگوییم اگر این جهان و باران های آن نبود،آیا ما دیگر معنایی پیدا میکردیم؟آیا اگر این باران ها نبود ما از بی آبی هلاک نمیشدیم و همه جا را به دنبال آب نمیگشتیم؟آیا دیگر فکر تفریح به سرمان میزد؟

دیگران هم به همین شکل است و اهمیت زیادی در زندگی ما دارند ولی شاید به چشممان نیایند.برای مثال اگر پدر و مادر ما نبودند آیا ما اصلا به این مقطعی که هستیم میرسیدیم که حالا بخواهیم فکر کنیم که ارتباط با دیگران اهمیت دارد یا خیر؟اگر مادرمان در بچگی به ما فقط شیر نمیداد ما به سرعت هلاک میشدیم و اثری از ما باقی نمی ماند،باقی مراقبت هایش به کنار.

از امروز فکر دوباره درباره دیگران کنید و ببنید که پدر و مادرتان،معلمین تان،خانواده تان،دوستان تان،همسایه هایتان و غیره اگر نبودند چه اتفاقاتی در زندگی شما می افتاد.قبول کنید که همه کارها را به تنهایی نمیشود انجام داد و نیاز به دیگران خواهیم داشت.

 

 

 

2.کمک کردن دیگران به ما

حال اگر ما و دیگران به یکدیگر کمک نکنیم چه اتفاقی می افتد؟اگر همه ما فقط به فکر خودمان باشیم آیا زندگی زیبایی را میتوان تجربه کرد؟

نمیدانم که شما در چه سنی هستید ولی فکر کنید اگر تا رسیدن شما به این سن کسی به شما کمک نمیکرد،چه اتفاقی می افتاد؟خیلی اوقات ما فقط با کمک کردن دیگران زنده هستیم،پس ببینید که دیگران چقدر در زندگی ما تاثیر دارند.اگر ما یک درخواستی از دیگران داشتیم که هیچ کس برایمان انجام نمیداد،چه میکردیم؟

 

 

 

 

3.سهولت کارها و اهداف با داشتن روابط

شاید افرادی را دیده باشید که روابط قوی دارند،این گونه افراد کارهایی که دارند به سرعت و به آسانی پیش میرود و خیلی راحت به اهدافشان میرسند.این افراد گاهی با یک تلفن ساده،کاری را حل میکنند که برای فردی که دارای روابط قوی نیست،این کار شاید روزها طول بکشد.

برای مثال اگر شما یک رابطه خوب با یک تعمیرکار ماشین داشته باشید به راحتی میتوانید با یک تلفن کار خود را حل کنید ولی اگر کسی را نشناسید خیلی بیشتر اذیت خواهید شد و این تنها یک مثال بسیار کوچک است.

اگر دایره ارتباطی قوی را ایجاد کرده باشیم میتوانیم استفاده های بسیار زیادی ببریم و دیگران کارهای زیادی را میتوانند برای ما انجام دهند.

 

 

 

رایگان دانلود کنید : کتاب در کمتر از 2 دقیقه یک ارتباط موثر برقرار کنید
 

4.تبادل تجربه ها و اطلاعات

بی شک یکی دیگر از فواید داشتن ارتباطات،تبادل تجربه ها و اطلاعات است.تجربه پدر علم است و اگر هر فردی بخواهد یک موضوع را خودش تجربه کند،باید تمام عمر خود مشغول آزمون و خطا باشد.از طرفی میتواند به راحتی از تجربیات دیگران استفاده کند تا زمان بیشتری را بتواند صرف موضوعات جدید کند و قطعا احتمال خطا بسیار کمتر میشود.

ما با داشتن ارتباطات قوی میتوانیم از تجربیات و اطلاعات افراد در هر زمینه استفاده کنیم و نیاز به این نخواهیم داشت که هر موضوعی را خودمان دوباره تجربه کنیم.

 

 

 

5.داشتن احساس شادی بیشتر

افرادی که داری ارتباطات بیشتری هستن،عموما افراد شادتری هستند به نسبت افرادی که ترجیح میدهند تنها باشند و تنها زندگی کنند.وقتی که انسان در جمع و در گروهی زندگی میکند،احساس دل گرمی بیشتری میکند.

نسل قدیم تر از ما افراد شادتری بودند چون بیشتر حواسشان به گروه و جمع بودنشان بود و همیشه دور هم جمع میشدند و از حال هم خبر داشتند.

همین دور هم بودن،حس و حال انسان را بهتر میکند.شاید یک غذای ساده و درکنارهم بیشتر به دل آدم بچسبد تا یک غذای بسیار عالی ولی به تنهایی.

حتما تجربه جمع های کوچک را داشته اید و هرچقدر این جمع ها،بی ریا تر و به دور از خودشیفتگی و غرور باشد،صفای بیشتری دارد به گونه ای که بعد از جمع آدم احساس میکند یک چیزی گم کرده است.

بهتر است خود را در معرض جمع های بی ریا و صمیمی قرار دهیم،جمع هایی که پشت هم بودن شعار اصلی شان است تا ببینیم چقدر حس و حال بهتری نسبت به قبل خواهیم داشت.

 

 

 

6.رهایی از حس تنهایی

احساس تنهایی یک حس بسیار درآور است و خیلی اوقات ما حاضر هستیم هر کاری انجام دهیم تا از این احساس زجرآور بیرون بیاییم و برقراری ارتباط با دیگران میتواند کاری کند تا این حس دور شویم و آن را به فراموشی بسپاریم.

این احساس به گونه ای ما را دور افتاده نشان میدهد و کاری با ما می کند که انگار از همه و همه دور هستیم و یک احساس افسردگی در دراز مدت ‌می تواند برای ما به ارمغان بیاورد.

خیلی از افراد را می شناسم که فقط به خاطر اینکه از تنهایی به گونه ای می ترسند و این احساس را اصلا دوست ندارند،شروع به ارتباط برقرار کردن با دیگران می کنند و شما هم می توانید از این موضوع استفاده کنید و اگر احساس تنهایی دارید اول دِلتان را با حضورِ خداوند آغشته کنید و بر او توکل کنید و دوم می توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید تا از این احساس بیرون بیاید.

 

 

 

7.احساس ارزشمندی بیشتر

احساس اززشمندی احساسی بسیار مهمی است و اگر ما این احساس را نداشته باشیم به گونه ای انگار که نمی توانیم زندگی کنیم و مرده ایم و همهِ ما به گونه ای به این احساس،نیازمند هستیم و داشتن این احساس تأثیر بسیار زیادی را در سلامتی ذهنی، روانی و جسمی ما میگذارد.

وقتی که ما میتوانیم با دیگران ارتباط برقرار می کنیم،اعتماد به نفس و لیاقت خود را بالا می بینیم و از این رو احساس ارزشمندی می کنیم.هنگامی که میبینیم دیگران با ما تماس میگیرند،به ما سلام می کنند و کارهایی را با همکاری ما انجام میدهند،احساس میکنیم که برای این جهان مفید هستیم و لیاقتِ زندگی در آن را داریم و در غیر این صورت،احساس بی کفایتی و بی ارزشی زیادی می کنیم.

ارتباط برقرار کردن با دیگران و معاشرت با آنها اگر به صورتِ خوب انجام شود و ما عزتِ آنها را نگه داریم و به آنها احترام بگذاریم،متقابلا از سوی آنها احترام نیز دریافت خواهیم کرد و این مورد احترام قرار گرفتن، دوباره به ما کمک می کنند که احساسِ ارزش کنیم.

وقتی که در خود احساس ارزشمندی کنیم و خود را فرد لایقی بدانیم به دیگران محبت و عشق می ورزیم چون به گونه ای به این باور رسیده ایم که ما ارزشمند هستیم و میتوانیم اعتماد و رضایتِ خاطر آنها را جلب کنیم؛ از این رو ارتباط برقرار کردنِ با دیگران اهمیت بسیار زیادی را در زندگی ما ایجاد می کند چون احساس ارزشمندی به ما میدهد.

 

 

 

8.احساس امنیت

احساس امنیت داشتن برای خیلی از ما بسیار مهم است و حاضریم هر کار را برای آن انجام دهیم و هرچند این احساس را ما باید به صورتِ درونی در خودمان نهادینه کنیم و احساس امنیت کامل را زمانی خواهیم کرد که وجود خداوند را احساس کنیم و خود را در زیر پرچم او ببینیم اما به گونه ای داشتنِ وحدت با دیگران و ارتباط برقرار کردن با آنها نوعی احساس امنیت را در ما ایجاد می کند.وقتی که ما با دیگران هستیم احساس می‌کنیم که پشتمان گرم است و دلگرم تر به  زندگی نگاه می کنیم.

شاید این موضوع برای شما اتفاق افتاده باشد که می خواسته اید یک خریدِ نسبتاً مهم را انجام دهید،مثلاً یک یخچال فریزر خریداری کنید؛اگر دوست و آشنایی در این زمینه داشته باشید که کارش فروش یخچال فریزر باشد و شما به پیش آن فرد بروید،احساس امنیت بیشتری را خواهید کرد.احساس می کنید که آن فرد از خودِ شماست و پول اضافی را برای خرید یخچال از شما نمی گیرد و یا جنسِ تقلبی را به شما نمی اندازد،چرا شما چنین احساسی را می کنید؟ چون می دانید که این شخص که با شما ارتباط دارد، رابطه ای ارزشمند، و هیچ وقت نمی آید رابطه خود را با شما سرِ این موضوعات خراب کند و پُشت شماست و خیر و صلاح و خوبی تان را میخواهد و حالا اگر شما میخواستید همین یخچال را از کسی که نمیشناسید و با او ارتباط ندارید خریداری کنید،احتمالاً همیشه ترسِ این را داشتید که یا کالای تقلبی را به شما بدهند و یا پولِ بیشتری را از شما بگیرند اما هنگامی که خرید خود را از کسی که می شناسی،انجام میدهید؛به نحوی امنیت بیشتری را احساس می کنید و خیالتان از این بابت راحت تر است.

 

 

 

 

9.بالا رفتنِ قدرت و گسسته نشدن

اگر که ما با دیگران ارتباط برقرار کنیم و همگی با هم به وحدت رسیده باشیم،قدرت بسیار خارق العاده را پیدا خواهیم کرد. شاید این موضوع را در کشورهایی که اتحادِ بهتری با یکدیگر دارند دیده باشید. کشورهایی که افرادی که در آن زندگی می کنند اتحاد و وحدت بیشتری را با هم دارند، بسیار قدرتمند تر هستند و از هم پاره کردن و گسستن آنها بسیار سخت و گاهی ناممکن است و برعکس آن کشورهایی که شهروندان آن افرادی تَکرو تر باشند و هر کس به فکر کار خودش باشد،قدرتِ کمتری دارند و راحت تر می توان آنها را از بین برد و از هم گسست.

این موضوع دقیقا در روابط ما نیز صادق است و هر چقدر با دیگران ارتباطِ بیشتر و موثرتَری داشته باشیم و با آنها به وحدت برسیم و به اصطلاح پُشت یکدیگر را خالی نکنیم،بسیار قدرتمند تر خواهیم شد و کسی نمی تواند به ما صدمه و لطمه بزند.

 

این گفته در قرآن نیز به ما ذکر شده است و آیه شریفه زیر به ما توصیه میکند که هیچ وقت از یکدیگر مُتفرق نشوید و همیشه بر وحدت و یکی بودن با دیگران پایبند باشیم.

 

 

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿103﴾

 

و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت‏ خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانه‏ هاى خود را براى شما روشن مى ‏کند باشد که شما راه یابید

 

 

معنی آیه بالا این است که بر ریسمان الهی چنگ بزنیم و متفرق نشوید و ما هم هر چه بیشتر به این توصیه گوش کنیم خوبی های بیشتری را خواهیم دید.فرض کنیم اگر پنج نفر با هم شراکت کاری را داشته باشند و به همدیگر بسیار متعهد باشند و به تیم بودن و وحدتِ شان فکر کنند و در واقع کسی نخواهید حرفِ خود را به کُرسی بنشاند،بسیار قدرت این شرکت بالا میرود چون همیشه چند نفر،بهتر از یک نفر می توانند فکر کنند و تصمیم گیری کنند.

در رابطه با اهمیت وحدت ما با دیگران هرچقدر هم صحبت کنیم و هر چقدر هم از خوبی های آن بگوییم کم بوده است چون قدرت ما را آنقدر افزایش می دهد که حَد و حساب ندارد اما این موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و ما کمتر به سمت وحدت و باهم بودن می رویم و بیشتر فقط حرف آن را می زنیم و به صورت تئوری آن را دنبال میکنیم ولی در عمل کمی ضعیف هستیم و اگر با قدرت به آن عمل کنیم،خواهیم دید که از این رو به آن رو می شویم و تغییرات بزرگ و شِگرفی را تجربه خواهیم کرد.

 

در ادامه می خواهیم شعری از جناب مولانا را داشته باشیم که نشان دهنده همین موضوع است که وحدت و ارتباط برقرار کردنِ با دیگران چقدر می تواند در زندگی ما موثر باشد و چه رحمت بسیار زیادی در این موضوع نهفته است.

 

گفت با این مرا صد حجت است

لیک جمعند و جماعت رحمت است

راز گویان با زبان و بیزبان

الجماعه رحمه تأویل دان

چون جماعت رحمت آمدای پسر

جھد کن کز رحمت آری تاج سر

 

 

 

 

10.گرفتن راهکار از دیگران

ما وقتی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم گاهی اوقات  مشکلاتی را که داریم با آنها در میان میگذاریم و اصطلاحا – درد و دل – می کنیم.در همین حین میتوانیم مشکلاتمان را به آنها بگوییم و از آنها بخواهیم تا راهکاری را در این میان برای ما پیدا کنند و به ما بدهند. اگر شما افرادِ مناسبی را برای برقراری ارتباط پیدا کرده باشید و از آنها ایده و راهکار بخواهید؛از اینکه چه راهکارهایی به شما پیشنهاد میکنند،شگفت زده خواهید شد و خواهید دید که چقدر این موضوع میتواند زندگی شما را زیباتر و راحت تر کند.برای همین موضوع داستان کوتاهی را برای شما بیان می کنم تا متوجه شوید که چقدر این موضوع موثر است.

 

دیروز پیش یکی از پسر عمه هایم رفته بودم که کارگاه شیرینی پزی دارد و تمامی برادرانش نیز در همین شغل هستند. برای تعریف کرد که برادرش پیشش آمده بود و گِله کرده بود  که چرا درآمدم مانند قبل نیست و افراد زیادی پیدا شده اند که شیرینی هایی که ما تولید میکنیم را تولید می کنند و بازار را خراب کردند و خواستار راه کاری شده بود که بتواند درآمد خود را مانند قبل کند. پسرعمه ام  به او چند ایده جدید برای تولید شیرینی های جدید گفته بود و این  ایده ها بسیار ساده بودند. میگفت فردایش به کارگاه من آمد و ایده هایی را که گفته بودم اجرایی کرده بود و شیرینی های جدید را آورده بود و می گفت بعد از دو هفته سفارش های بسیار زیادی را از همین شیرینی های جدید گرفته بود و درآمدش افزایش پیدا کرده بود.

 

همین طور که میبینید ارتباط  برقرار کردن با دیگران، می تواند چنین خوبی هایی را نیز برای ما داشته باشد و گاهی می تواند یک ایده ساده که از یک دوست می گیرید،مشکلتان را به کلی حل کند.

 

 

 

 

 

11.پیدا کردن درک بهتر نسبت به خودتان و اطراف

یکی دیگر از عواملی که اهمیت برقراری ارتباط با دیگران را بسیار بالا می برد این است که ما دیدگاه بهتری نسبت به خودمان و اطرافمان پیدا خواهیم کرد. شاید برای تان پیش آمده باشد که دوستِ تان یکی از عیب های بزرگ تان را که شاید خودتان اصلاً فکرش را هم نمی کردید،به شما بازگو کرده باشد.

ما به دلیل اینکه غرقِ زندگی خودمان هستیم،نمی توانیم از بیرون به خودمان نگاه کنیم و ببینیم چه عیب ها و ایرادهایی را داریم.همیشه کسی که از بیرون ناظرِ یک موضوع باشد،بهتر می تواند متوجه شود که چه باید کرد و اصطلاحاً چون ما خودمان در « گُودِ زندگی » هستیم،متوجه این موضوعات نمی شویم و دیگران در این موضوع میتوانند کمک بسیار زیادی را به ما بکند و یا حتی می توانیم استعداد هایی را که حتی فکرش را هم نمی کردیم،در خودمان کشف کنیم.شاید ما در گفت و گو کردن مهارت بسیار خوبی داشته باشیم اما خودمان این موضوع را ندانیم و وقتی  دیگران به ما میگویند که چقدر خوب صحبت میکنی، تازه خودمان متوجه می شویم که ما استعدادِ بسیار زیادی در این رابطه داریم و شاید همین پیدا کردن استعداد های کوچک،مسیر زندگیمان را به کلی تغییر دهد.

در واقع این یکی از موضوعات خودشناسی است و دیگران می توانند نقاط قوت و ضعفِ شما را به شما بگویند و شما می توانید به کمک آنها خودتان را بهتر بشناسید.

از طرفی دیگر هرکسی دیدگاه و طرز فکر مختص به خود را دارد و شما وقتی با آنها در رابطه با یک موضوع صحبت می کنید،می توانید دیدگاه ها و طرز فکرهای جدیدی را نسبت به یک موضوع پیدا کنید.

 

 

 

یک داستان جالب:
 

در ادامه میخواهیم باهم داستانی را بررسی کنیم که بدون شک بدون داشتن ارتباط با دیگران امکان پذیر نبود،امیدوارم از این داستان بتوانید در زندگی تان استفاده کنید.

یک روز برای گرفتن دسته چک به بانکی رفتم،قبل از آن به چندین بانک دیگر رفته بودم و جواب رد شنیده بودم؛همه آنها جواز تجاری میخواستند که متاسفانه من نداشتم.وقتی وارد شدم،رییس گفت که ما یک دسته چک برای شما باز میکنیم ولی اگر یک چک برگشتی داشته باشی،کلا حساب را میبندیم.من هم قبول کردم فقط گفت یک نفر هم باید معرف شما شود.

 

خب در آن بانک کسی را نداشتم که معرف من شود ولی با این حال فردای آن روز مدارکم را برداشتم و به بانک رفتم.وقتی که وارد بانک شدم یکی از دوستانم را دیدم که خیلی باهم صمیمی نبودیم ولی چندین بار در یک رستوان که میرفتیم همدیگر را دیده بودیم و احترام زیادی به هم میگذاشتیم،بعد از احوال پرسی از من پرسید برای چه کاری به بانک آمده ام،من هم گفتم که برای گرفتن دسته چک ولی نمیدانم قبول میکنند یا نه.خندید و گفت حتما قبول میکنند و من خودم مُعرفت میشوم و بعد مدارک من را گرفت و به یکی از کسانی که داخل بانک بود و با او بسیار دوست بود نشان داد و فرم ها را گرفت و به من گفت که پر کنم.بعد از پر کردن فرم ها به عنوان معرف زیر فرم را امضا کرد و بقیه کارها انجام شد و من به واسطه همین ارتباط کوچک که شاید هیچ گاه فکر نمیکردم اینقدر به درد بخورد،دسته چکم را گرفتم.بعدا با آن دوستی که معرف من در بانک داشت بیشتر رابطه برقرار کردم که به گونه ای یکی از دوستانه همدیگر شدیم،هر بار به بانک میرفتم اول با او سلام و احوال پرسی میکردم تا آرام آرام در ذهنش ثبت شدم و صمیمی تر شدیم.یک روز میخواستم جلد بعدی دسته چکم را بگیرم ولی دو مشکل داشتم،اول اینکه روز قبلش کیف پولم را که کارت ملی ام در آن بود گم کرده بودم و مشکل دوم اینکه جلد پنجاه برگی میخواستم ولی معدل حسابم کمتر از بود که بتوانند جلد پنجاه برگی بگیرم.به پیش همین دوستی که تازه با او ارتباط برقرار کرده بودم رفتم و جریان را برایش گفتم،گفت برو پیش رییس و اگر قبول نکرد به من بگو تا خودم ضمانتت کنم.

 

پیش رییس که رفتم قبول نکرد و گفت باید تمامی این کارها با کارت ملی انجام شود و هرکاری کردم،قبول نمیکرد تا اینکه دوستم از آنطرف گفت من تضمینش میکنم مشکلی ندارد.آقای رییس گفت پس باید خودت زیرش را امضا کنی و همین هم شد،یعنی برگه را پیشه دوستم بردم و او آنرا امضا کرد و کار را حل کرد و دسته چک پنجاه برگی را گرفتم.خودم باورم نمیشد ولی همین طور که میبینید داشتن ارتباط با دیگران تا اینقدر میتواند به درد آدم بخورد.

 

پیشنهاد میکنم به شما دوست خوبم که تا میتوانی با دیگران ارتباط برقرار کنی که این کار از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

 

نتیجه گیری:برقراری ارتباط با دیگران در زندگی ما بسیار مهم است و کاری میکند که هم ما راحت تر و سریع تر به اهدافمان برسیم و هم از کمک و تجربیات و اطلاعات دیگران بیشتر بهره مند شویم و کلا به گونه ای ما در جمع و وحدت معنی پیدا میکنیم و بدون دیگران،ما نیز کسی نخواهیم بود.با داشتن ارتباط با دیگران حس و حال بهتری را تجربه خواهیم کرد و از زندگی بیشتر لذت خواهیم برد.

 2 نظر

چگونه یک دوست بسیار عاااالی باشیم؟

04 مرداد 1398 توسط Farzad Khalili

دوست خوب بودن ارزش زیادی از نظر دیگران دارد و یکی از پایه های ارتباط موثر این است که خودِ ما فردِ بسیار خوبی باشیم و در رابطه هیچ کمی و کاستی نگذاریم.بودنِ یک دوست خوب به نحوی به ما احساسِ رضایت مندی و اطمینان خاطر میدهد و با ما کاری میکند که اعتبار بسیار زیادی را بین افرادی که با آنها در ارتباط هستیم،به دست آوریم.از طرفی برای پیدا کردن دوست خوب نیز خودِ ما باید دوست خوبی باشیم تا به گونه ای لیاقت بودن در کنار او را داشته باشیم.

بودن یک دوست خوب برای خیلی از ما بسیار مهم است و دوست داریم تا میتوانیم دوست خوبی برای دیگران باشیم اما آیا این موضوع ذاتی است؟قطعا نه.شما میتوانید با نهادینه کردن 4 گام و نکات آن،دوست بسیار خوبی باشید و کاری کنید تا واقعا از بودن در کنار شما لذت ببرند.

 

گام اول:اعتبارتان را هر روز افزایش دهید

نکات زیر باعث میشود تا اعتبار شما میان دوستتان به طرز عجیبی بالا رود و افراد برای کسانی که اعتبار زیاد دارند،خیلی ارزش قایل هستند.

 

 

1.به قول و عهد خود پایبند باشید
قول دادن و تعهد شما در دوستی بسیار مهم است.اگر زیر قول های خود بزنید از اعتبار خود کم کرده اید و دیگران کمتر روی شما حساب باز میکنند. هیچ‌گاه قولی ندهید که نمی‌توانید به آن عمل کنید یا حداقل عادت نکنید که همیشه قول بدهید. اگر می‌گویید که با دوستی زمان‌تان را سپری خواهید کرد و کاری مشروع برایتان پیش می‌آید، موقعیت را توضیح دهید و اعتماد کنید که این دوستی به قدری قوی است که جواب‌های منفی هم به اندازه‌ی جواب مثبت ارزشمند و قابل درک هستند.

هیچگاه اگر پیمان جدی بستید،آنرا نشکنید و بدانید که در برابر این پیمان مسولیت دارید.اگر به هر نحوی نتوانستید به قول تان عمل کنید،سریعا از دوستتان عذر خواهی کنید و سعی کنید که از دلش در بیاورید.

 

 

 

2.قابل اعتماد باشید

اگر بتوانید اعتماد دوست خود را جلب کنید،مطمین باشید که برای او بهترین دوست شده اید.قابل اعتماد بودن از ویژگی هایی است که افراد نسبتا کمی دارند و به همین خاطر شما را شاخص میکند و از طرفی پایه دوستی شما را محکم میکند.

وقتی که دوستتان حرفی را با شما درمیان میگذارد و یا کاری را به شما می سپارد،به او نشان دهید که کاملا قابل اعتماد هستید و سعی کنید خطایی از شما سر نزند.گاهی اوقات افراد برای اینکه دوستشان را بسنجند،او را در معرض امتحان قرار میدهند پس مراقب باشید اگر دوستتان از شما کاری خواست که هر کسی را وسوسه میکند،کار را خراب نکنید و اعتمادش را جلب کنید.شاید افرادی را دیده باشید که دیگران آنقدر به آنها اعتماد دارند که حتی ارزشمند ترین وسایل و یا بزرگترین رازهایشان را برای آنها بازگو میکنند.چرا چنین است؟چون آن شخص مورد اعتماد خودش را در چنین شرایطی نشان داده است.

 

بهتر است مثالی داشته باشیم:

یک بار یکی از دوستانم از من درخواست کرد تا یک چک به مبلغ 30 میلیون تومان را پاس کنم و در حساب خودم بریزم،این کار را کردم.او به من گفت که حسابش مسدود شده و این پول را یک هفته دیگر از من خواهد گرفت.وقتی یک هفته دیگر پول را از من گرفت،متوجه شدم او فقط برای امتحان کردن من اینکار را کرده و

پس مراقب باشید و سعی کنید خودتان را مورد اعتماد نشان دهید.

 

 

 

3.صداقت فراموش نشود
اگر می‌خواهید دوست خوبی باشید و مردم به شما اعتماد کنند، باید در مورد احساسات، رفتار دوستا‌ن‌تان و این که در مورد دوستی‌تان چه حسی دارید، صادق باشید. وقتی در مورد احساسات خود صداقت داشته باشید، ارتباط شما با دوستان‌تان بیشتر می‌شود و آنها با شما درد‌ دل خواهند کرد. اگر دوست‌تان آزرده‌خاطر‌ شده است، نترسید که در این مورد با وی صحبت کنید؛ و همین‌طور اگر چیزی شما را ناراحت می‌کند، از صحبت در مورد آن خجالت نکشید ولی آنرا به درستی بگویید.

دوستی داشتم که یکی از مهمترین موضوعات و ارکان اصلی رابطه را صداقت میدانست و از دروغ به شدت دوری میکرد،به گونه ای که اگر کسی به او دروغ میگفت و از صمیمی ترین دوستانش هم بود احتمال زیاد او را کامل کنار میگذاشت.برای بعضی افراد صداقت خیلی مهم است.اگر خود شما هم چنین رفتاری در موردتان انجام شود،قطعا برایتان خوشایند نیست.

دروغ به شدت به اعتبار شما لطمه میزند و صداقت اعتماد و اعتبار شما را بالا میبرد.

برای اینکه دوست خوبی باشید نقش بازی نکنید،چون هم خودتان اذیت میشوید و از دوستی تان لذت نمیبرید و هم به گونه ای دروغ گویی است و دروغ گویی فرکانس و ارتعاش منفی دارد و این موضوع روی دوستی شما تاثیر منفی میگذارد.

 

 

 

4.لاف دوستی نزنید،رفاقت عملی داشته باشید
خیلی اوقات ما فقط به حرف،دوست خیلی خوب و رفیق بامرامی هستیم ولی پایه عمل که رسید،کنار میکشیم.این کار بسیار بد است و کسی که چنین رفتاری را داشته باشد اصلا جز آن دسته از دوستان بسیار عالی و بدون نقص نمی آید و اعتباری در نظر دیگران ندارد.

اگر میخواهید دوست بسیار خوبی باشید باید از دوست تان حمایت کنید و در عمل هر جایی که دیدید نیاز به کمک دارد،حامی او باشید.

دوستی شما موقعی ارزشمند است که دو طرف در مواقع بحرانی به کمک هم برسید،پس سعی کنید تا جایی که ممکن است و به خودتان لطمه نمیزند کمک حال دوست تان باشید.

مواقعی در زندگی هر کدام از ما هست که شاید دنیا برایمان تیره و تار میشود و شدیدا نیاز به کمک داریم،آن وقت است که باید سر و کله دوست خوب پیدا شود و باز دوستی خود را به دوستش ثابت کند.

 

 

 

5.از دوست تان سؤ استفاده نکنید
اگر یکی از دوستان‌تان شک کند که شما در حال سوءاستفاده از او هستید، شما را کنار خواهد گذاشت. دوستی‌های واقعی به دلیل محبوبیت یک نفر یا روابطی که وی دارد، شکل نمی‌گیرند. اگر تلاش کنید با کسی دوست شوید صرفا برای این که به عضویت یک گروه خاص دربیایید، این کار نه دوستی، بلکه فرصت‌طلبی نام دارد و نیت اصلی شما به ‌زودی فاش می‌شود.

هیچ کس از سو استفاده خوشش نمی آید،مطمین هستم شما هم همینطور هستید.این کار خصوصا در دوستی بسیار زشت و زننده است،ما باید برای رفاقت و دوستی هایمان ارزش قایل باشیم و سؤاستفاده کردن کار آدم های با درک بالا نیست.

سعی کنید در اگر دوست تان برای شما کاری انجام میدهد در قبالش برایش کاری انجام دهید.مثلا اگر دوست شما برای اینکه هر هفته به تفریح بروید،هزینه میکند شما هم سعی کنید به گونه ای برایش طلافی کنید.

 

 

 

6.نه زیاد به دوست تان بچسبید،نه رهایش کنید

نشان ندهید که محتاج ارتباط هستید. اگر هفته پیش با فرد مورد نظرتان آشنا شدید و در طول این یک هفته چند باری با او در تماس بودید به همین اکتفا کنید و او را به حال خود رها کنید و دائم خود را راغب در تماس بودن با او نشان ندهید. سعی کنید ابعاد دیگر زندگی خود را پررنگ‌تر کنید مانند درس، کلاس‌های موردعلاقه‌تان، ورزش و… این نشان می‌دهد که شما برنامه خود را دارید و وابسته به او نیستید. کسی که خودش را دوست دارد، می‌تواند دیگران را هم دوست داشته باشد، پس وقتی شما به سلامت بدن و روان خود اهمیت می‌دهید به شما قدرت می‌دهد و دیگران هم این را متوجه می‌شوند و بیشتر علاقه نشان می‌دهند.

کلا اگر به هر چیزی ما بیشتر بچسبیم و ترس آن را داشته باشیم که از دستش بدهیم،بیشتر از ما فرار میکند و بیشتر از دستش میدهیم.در رابطه با دوستان مان هم به همین شکل است،اگر شما بیش از اندازه در دسترس باشی و دوستت را کلافه کنی از دست شما فراری میشود.ارزش خودمان را بیش از اندازه پایین نبریم،تعادل را رعایت کنیم.

 

 

 

7.دوستی دو طرفه داشته باشیم

خیلی اوقات ما به دیگران به چشم وسیله ای برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود نگاه میکنیم و اصلا دیگران را در نظر نمیگیریم فقط به فکر خودمان هستیم.اگر چنین دیدگاهی داشته باشیم کاری میکنیم تا دیگران از ما فراری شوند،چون هر کس افکار،اهداف و شخصیت خودش را دارد و در جایگاه خودش کاملا قابل احترام است،نمیشود که همه فقط به فکر ما باشند.

دوستی یک موضوع دو طرفه باید باشد و دو طرف باید برای یکدیگر سود داشته باشند.اگر شما به فکر دوست تان هستید و سود و منفعت او را هم در دوستی تان در نظر دارید،به شما تبریک میگویم ولی اگر چنین نیست حتما باید دیدگاه و رفتار خود را تغییر دهید، درغیر این صورت افراد از شما فراری میشوند و نمیتوانید دوست خوبی برای دیگران باشید.

نمیدانم تا به حال در این شرایط بوده اید که متوجه شوید که فردی دارد از شما برای مقاصد خود استفاده میکند،من در این شرایط بوده ام،بسیار حس بدی است پس قطعا هیچ کسی از این حس خوشش نمی آید و ما هم نباید با کسی چنین کاری را بکنیم.

 

 

 

 

8.به دوست تان وفادار باشید

اگر دوست‌تان درباره‌ی موضوعی محرمانه با شما صحبت می‌کند، آن را نزد خود نگاه دارید و در موردش با دیگران حرف نزنید. دقیقا همان‌طور رفتار کنید که از دوست‌تان انتظار دارید. پشت سر دوست خود صحبت نکنید و نیز در مورد اطلاعات محرمانه‌ای که با شما در میان گذاشته، شایعه‌پراکنی نکنید. هرگز در مورد دوست‌تان چیزی نگویید که نمی‌توانید مقابل رویش بگویید. نسبت به دوستان واقعی‌تان وفادار باشید و اگر دوستان جدید یا افرادی که کمتر می‌شناسید در موردشان شایعه‌پراکنی کردند، آماده‌ی دفاع از آنها باشید.

کلا خصلت وفاداری را در خود پروش دهید باعث افزایش اعتبارتان میشود ولی تفاوتش را با تعصب بدانید چون تعصب هم میتواند گاهی باعث خراب شدن رابطه دوستی شما شود.

 

 

این مقاله را هم بخوانید:آیا میتوان دوست های بسیار خوبی داشت؟!!

 

 

گام دوم:کاری کنید بهترین احساس را در کنار شما داشته باشند

افراد برای احساسات خود ارزش زیادی قایل هستند و خیلی از کارهای خود را احساسی انجام میدهند.حالا اگر شما بتوانید کاری کنید که در کنار شما احساس خوب کنند،قطعا شما را یکی از دوستان خوب خود خواهند دانست.با هم نکاتی در این خصوص را بررسی میکنیم.

 

 

1.احترام بگذارید
افراد خیلی دوست دارند که به آنها حس مهم بودن را بدهیم و اغلب افراد عقاید و احساسات و شخصیت شان برایشان مهمترین موضوع زندگیشان است پس اگر به آنها بی احترامی کنیم حس بسیار بدی را در آنها ایجاد کرده ایم و همه از این حس فراری هستند.

خصوصا کسانی که در رابطه نزدیک و صمیمی با شما هستند مانند دوست صمیمی تان،بیشتر از شما انتظار دارند که به عقایدشان احترام بگذارید.

شما خصوصا در جمع و میان افراد دیگر به هیچ عنوان نباید دوست تان را خراب کنید و به او بی احترامی کنید و کاری کنید که حس کند به او توهین شده است.این موضوع بسیار مهم است،مراقب صحبت های خود در جمع باشید.

اکثر افراد عقاید و باورهایشان را خیلی محترم می دانند و اگر شما به عقاید آنها بی احترامی کنید حتی شاید با شما روابط شان را هم قطع کنند؛پس به عقاید دوست تان احترام بگذارید تا در این صورت شما را دوست خوبی بداند.

 

 

 

2.انتقاد،سرزنش و محکوم کردن ممنوع

یکی دیگر از موضوعاتی که باعث میشود احساس دوست تان نسبت به شما بد شود این است که او را مورد سرزنش قرار دهید و یا محکومش کنید.افراد به محض آن که مورد سرزش قرار میگیرند و یا محکوم میشوند،شروع به توجیه خود میکنند و شاید افرادی را دیده باشید که برای اینکه محکوم نشوند داد و فریاد میزنند و خودشان را میکشند تا محکوم نشوند.چرا؟چون برای افراد مهم است که مورد توهین و انتقاد قرار نگیرند.

تا به حال خود شما را کسی محکوم کرده است و یا به خاطر اشتباهی که کرده باشید شما را سرزنش کند؟آیا این حس را دوست داشتید؟

شک ندارم که جواب تان منفی است.هیچ کسی دوست ندارد که مورد سرزنش قرار گیرد و خب دوست شما هم به همین شکل است؛اگر او را سرزنش کنید احساس تنفر در او ایجاد میشود.شاید به شما نگوید ولی لطماتی به روانش وارد میشود که اگر شما مدام سرزنش و انتقاد را ادامه دهید آرام آرام ترجیح میدهد با شما دیگر رابطه نداشته باشد و یا حداقل رابطه اش را کم کند.

افرادی که به دیگران غُر میزنند و مدام از آنها انتقاد میکنند،دوستانِ زیادی ندارند و کسی ترغیب نمیشود که با آنها زندگی کند ولی برعکس کسانی که انسان ها را تحسین میکنند،همیشه دور و برشان شلوغ است و آدم از بودن در کنار آنها لذت میبرد.

 

 

 

3.در راستای علایق دوست تان گام بردارید
ببینید که دوست تان چه چیزهایی را دوست دارد و بسته به علایق او رفتار کنید.منظور این نیست که خودتان نباشید ولی بر فرض مثال اگر دوست شما علاقه ای به ورزش ندارد و شما دارید مدام در مورد ورزش صحبت نکنید چون کِسل کننده است.اگر کسی مدام از چیزی که شما دوست ندارید برایتان صحبت کند،خسته نمی شوید؟

دوست شما هم همینطور است پس به دنبال نقاط مشترکی بگردید و از چیزهایی صحبت کنید که او هم خوشش بیاید.

گاهی اوقات برنامه ای بچینید که می دانید او دوست دارد و خوشحال میشود،مثلا اگر او کوه نوردی را دوست دارد برنامه ای برای رفتن به کوه بچینید.

 

 

 

4.الهام بخش وانگیزه دهنده باشید
دوست شما دوست دارد از شما انگیزه بگیرد.سعی کنید تا میتوانید انگیزه به دیگران بدهید و این موضوع دو مطلب را برایتان دارد.اولی اینکه انگیزه خود شما هم بالا میرود و بهتر میتوانید پیشرفت کنید و کم کم عادت میکنید که همیشه انگیزه داشته باشید و به دیگران انگیزه دهید و دومی اینکه دیگران از این رفتار شما بسیار خوشحال میشوند.

افراد از کسانی که خسته و نا امید هستند خوششان نمی آید و بهتر با افرادی که انگیزهِ بالایی دارند ارتباط برقرار میکنند؛پس سعی کنید به دوستان تان انگیزه دهید و اگر میخواهند کاری را انجام دهند آنها را دلسرد نکنید و حتی اگر میتوانید مشاوره صحیح بدهید تا پیشرفت کنند.

خود من همیشه سعی میکنم با آن دسته از دوستانم بیشتر رابطه برقرار کنم که اشتیاق بیشتری به من میدهند و الهام بخش هستند و از افرادی که ناامید هستند دوری میکنم،پس انگیزه دهنده و الهام بخش باشید تا دوست بهتری برای افراد باشید.

 

 

 

5.سازگار باشید
همیشه به فکر اینکه حرف،حرف خودتان باشد نباشید.گاهی اوقات باید از خودتان به خاطر دوست تان بگذرید.غرور بیش از حد یکی از موضوعاتی است که به روابط دوستی شما لطمه میزند پس، ازغرور و خودشیفتگی رها شوید و نخواهید همیشه حرف شما باشد.

اگه اتفاقی افتاد که مطلوب شما نیست کمی تحمل کنید،یادتان باشد شما در یک کار گروهیِ کوچک پا گذاشته اید و فقط خود شما نیستید.برای مثال اگر قرار بوده به باشگاه بیلیارد بروید و ناگهان دوست شما یک دوستِ قدیمی را دیده و او را به شام دعوت کرده،ناراحت نشوید و سازگار باشید.بالاخره شما در کنار دوست تان بوده اید و خوش گذشته؛خیلی سخت نگیرید.

برای مسایل کوچک اعصاب خود و دوست تان را خراب نکنید،ارزشش را ندارد.

 

 

 

6.نقاط قوت دوست تان را به او بگویید

یکی دیگر از موضوعاتی که باعث میشود تا دوست شما خوشحال شود و ذوق کند این است که نقاط قوتی که در او می بینید را به او بگویید.وقتی که شما یک نکته مثبت را که از هر شخصی دیده اید به او میگویید،آن نکته مثبت تا آخر شب هزاران بار در ذهن فرد تکرار میشود و حس خوبی به او دست میدهد.

پس اگر شما نکته مثبتی از دوست خود میدانی،به او یادآور شو تا احساس خوبی در دوستت ایجاد کنی و اگر این کار را بکنی در ذهن او می میاند و رفتارش را با شما تغییر میدهد و به گونه ای عاشق شما میشود.

شاید اگر این کار را انجام نداده باشید اولش سخت باشد که نقاط مثبت آنها را بگویید ولی دوبار که گفتید دیگر ترسی از گفتن و به زبان آوردن این موضوع نخواهید داشت.

 

 

 

7.برای دوست تان زمان بگذارید

اگر میخواهید دوست بسیار خوبی برای دوست تان باشید باید برای او زمان بگذارید.اگر خیلی بی خیال نسبت به دوست تان باشید،او احساس میکند که انگار خیلی برای شما اهمیت ندارد و او هم نسبت به شما سرد میشود.

البته تعادل را در هر موضوعی رعایت کنید و نباید بیش از اندازه هم زمان بگذارید چون نتیجه عکس میدهد و دوست شما بیشتر فرار میکند تا ترغیب شود با شما باشد.

 

 

این مقاله را هم بخوانید:به کمک گوش دادن،دوستان زیادی جذب کنید

گام سوم:هر روز بهتر شوید

یکی از گام هایی که به شما کمک میکند تا دوست بهتری باشید این است که هر روز کاری کنید تا بهتر از دیروز باشید،این گونه هر روز ارزشتان بالا میرود.برای این کار میتوانید از نکته های زیر استفاده کنید.

 

 

 

1.تازگی داشته باشید
اگر شما تکراری شوید و مدام حرف ها و رفتارهای تکراری داشته باشید،جذاب نخواهید بود.باید برنامه ای برای اینکه هر روز تازه تر شوید داشته باشید.

میتوانید کتاب های جدید بخوانید و یا فیلم های آموزشی ببینید و یا در مورد موضوعی خاص فکر کنید تا ذهن تان در آن موضوع بازتر شود؛این طوری شما حرف های جدیدی برای زدن خواهید داشت و دوست شما از حرف زدن با شما لذت خواهد برد.دیگران از حرف های تکراری و بیهوده لذتی نمی برند.

یکی از روزها به مغازهِ یکی از فامیل هایمان رفتم و با او گرم صحبت شدیم.او در میان درد و دل های خود از یکی از دوستان خود گِله میکرد که همیشه حرف های تکراری میزند و این موضوع باعث میشود تا از او خسته شود.

شاید افرادی را دیده باشید که یک خاطره را 100 بار برای آدم تعریف میکنند؛واقعا خسته کننده است و دیگر فایده ای ندارد.مراقب باشید که از این دست آدم ها نباشید و حرف هایی را مدام تکرار نکنید بلکه حرف های جدیدی را یاد بگیرید و برای دوست تان تازگی داشته باشید.

آنقدر تازگی داشته باشید که دوستان تان از شما بپرسند چه چیز جدیدی یاد گرفته ای؟یعنی همیشه موضوعات جدیدی را یاد بگیرید و با دوست تان به اشتراک بگذارید.

 

 

 

2.عادت های بد خود را کنار بگذارید

اگر برای دوست شما،یک یا چند رفتار شما مطلوب نیست یا آن رفتار را تغییر دهید و یا حداقل جلوی دوست تان آن رفتار را انجام ندهید.

بعضی اوقات ما رفتارهایی را داریم که دوست ما از آن رفتار واقعا متنفرند پس ما نباید آن رفتار را جلوی آنها تکرار کنیم.اگر دوست ما به ما گفته است که از کدام رفتار ما خوشش نمی آید که هیچ ولی اگر نمی دانید گاهی اوقات در خلوت خود با دوست تان،از او سوال کنید که آیا رفتاری هست که او را آزار دهد؟از او درخواست کنید که بدون خجالت حرف خود را بزند و به او قول دهید که ناراحت نمی شوید چون دوست شما گاهی اوقات به خاطر اینکه شما ناراحت نشوید به شما نمی گوید.

اگر دوست ندارید از او سوال کنید در رفتار او ریز شوید،انسان ها وقتی رفتار ناخوش آیندی می بینند چهره و رفتارشان تغییر میکند؛ یعنی میتوانید متوجه شوید.برای مثال اگر شما سیگار میکشید و دوست تان از این رفتار شما خوشش نمی آید میتوانید از چهره او بفهمید و رفتارش تغییر میکند،شاید اگر چهره ی خندانی داشته باشد در آن لحظه دیگر اینطور نیست و یا کمی از شما دور میشود و شما از این علامت ها میتوانید بفهمید که دوست شما از این رفتار خوشش نمی آید.ولی مراقب باشید که دوست شما متوجه نشود که در رفتارش ریز شده اید شاید خیلی از افراد از اینکه در کارها و رفتارشان ریز شویم،خوششان نیاید.

 

 

 

3.همیشه ادب را حفظ کنید
شاید گاهی اتفاقی افتاده باشد و شما بسیار عصبانی شده باشید،در این مواقع شما باید مراقب رفتار و حرف های خود با دوست خود باشید چون شاید به خاطر عصبانیت خود او را ناراحت کنید.

هربار که دوست خود را ناراحت کنید لکه های سیاهی را روی رابطه خود انداخته اید و باید سعی کنید که هیچ گاه او را ناراحت نکنید و اگر هم کردید حتما از دل او دربیاورید و عذرخواهی کنید.

همیشه تلاش کنید تا از بی ادبی به دور باشید و در مواقعی که از دوست تان عصبانی میشوید همه چیز را به زبان نیاورید و به او توهین نکنید و هر عیبی که دارد را نگویید.

اگر شایعه ای در مورد یکی از دوستان تان شنیدید یا یک نفر در جمع از دوست شما بدگویی کرد وارد بحث نشوید و آن را ادامه ندهید. اگر فکر می کنید که با تأیید این حرف ها از پشت به دوست تان خنجر نمی زنید، سخت در اشتباهید. وقتی این موضوع به گوش دوست تان برسد، دیگر هرگز به شما اعتماد نخواهند کرد. به علاوه اجازه ندهید که کسی با حرف هایش نظر شما را نسبت به دوست تان عوض کند. افرادی که خودشان دوستان خوبی ندارند، گاهی سعی می کنند که دوستی دیگران را هم نابود کنند.

 

 

 

4.هر روز درک تان را بیشتر کنید
افرادی که از درک کردن دیگران عاجز هستند نمیتواند دوست بسیار خوبی باشند و این یکی از فاکتور های اصلی افرادی است که دوستان خوبی هستند.

شما باید در هر شرایطی دوست تان را درک کنید و افرادی که دیگران را درک می کنند از رتبه و محبوبیت خاصی بین دیگران دارند ولی به راستی درک کردن چه معنایی دارد؟

درک کردن یعنی توانایی اینکه شما خودتان را جای فرد دیگر بگذارید.برای مثال اگر شما از دوست تان درخواست میکنید تا پولی را به شما قرض دهد و او به شما میگوید که نمیتواند بدهت،خودتان را جای او بگذارید شاید او هم در شرایط مالی بدی باشد و یا برنامه هایی چیده است که در حال حاضر نمیتواند به شما قرض دهد.از او دلخور نشوید و درک کنید.

کلا افراد از کسانی که درک بالایی دارند و میتوانند شرایط آنها را درک کنند خیلی خوششان می آید و قطعا دوست شما هم همینطور خواهد بود،پس خودتان را در شرایط دوست تان قرار دهید و کاری کنید که حس کند شما واقعا او را درک میکنید.این باعث میشود تا شما را یک دوست خوب بداند.

 

 

 

5.استرس و اضطرابِ دوست تان را کم کنید
شاید گاهی اوقات دوست شما در وضعیتی قرار گرفته است که استرس زیادی دارد،شما باید به عنوان یک دوست خوب کاری کنید تا استرس دوست تان کم شود.برای مثال اگر دوست شما میخواهد سر جلسه امتحان و یا خواستگاری برود و استرس زیادی دارد شما باید با او حرف بزنید و به او اعتماد به نفس دهید و کاری کنید تا با ایمان  و توکل بر خدا در جلسه حاضر شود و حمایتش کنید.

 

 

 

 

6.خودپرستی خود را هر روز کاهش دهید

دوست واقعی خودخواهی ندارد و اگر بداند کاری که برای خودش منفعت مالی و مادی دارد در زندگی شما تاثیر منفی می‌گذارد، هرگز آن را انجام نمی‌دهد.

خودخواهی و خودپسندی بیش از اندازه به دوستی شما لطمه میزند،باید کاری کنید تا هر روز از این موضوع دورتر شوید چون واقعا سَم بسیار بدی برای روابط است.فرد خودخواه فقط خودش را میبیند و برای دوست خود ارزشی قایل نمی شود.

هیچ گاه این موضوع را فراموش نکنید که دوستی موضوعی دوطرفه است و خودخواهی کاملا ضد این موضوع است پس همیشه جانب دوست خود را هم در نظر بگیرید.

 

 

 

7.صبور تر شوید

یک دوست واقعی با شما با صبوری رفتار می‌کند. وقتی اوضاع نیاز به زمان برای تغییر دارد درک کرده و حتی اگر بارها و بارها یک اشتباه را تکرار کنید درموردتان قضاوت بد نمی‌کند. البته تا زمانیکه برای بهتر شدن تلاش کنید.

پس شما هم با دوست خود با صبوری بیشتر برخورد کنید و اگر رفتار بدی را هم تکرار کرد با صبر خود به او زمان تغییر کردن را بدهید.یک دوست خوب همیشه برای دوست خود صبر و تحمل دارد ولی مراقب باشید که بیش از اندازه به خودتان لطمه نزنید.

 

 

 

گام چهارم:سعی کنید دوستی تان را مستحکم تر کنید

برای اینکه دوست خوبی باشید باید برنامه ای داشته باشید تا هر روز دوستی تان را مستحکم تر کنید و ماندگاری رابطه تان را بالا ببرید.

 

 

 

1.به داشتن رابطه دراز مدت فکر کنید
همیشه برای داشتن رابطه دو نوع نگرش وجود دارد.

نگرش کوتاه مدت

نگرش بلند مدت

اگر شما نگرشی کوتاه مدت برای دوستی داشته باشید یک سری  نبایدها را انجام میدهید چون برایتان مهم نیست بعدش چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا دوست تان ناراحت میشود یا خیر.برای مثال رفتار شما با دوستی که فقط قرار است یک مسافرت را با هم بروید فرق دارد با شخصی که میخواهید با او دوستیِ صمیمی داشته باشید و در آینده با هم شراکت کاری هم آغاز کنید.

نمونه اول نگرش کوتاه مدت است و نمونه دوم نگرش بلند مدت.آیا رفتار شما در هر دو نمونه یکی است؟در نمونه اول شاید خیلی برای شما دوام دوستی تان مهم نباشد ولی در نمونه دوم قطعا مهم است.اگر نوع نگاه شما به رابطه با دوستِ تان از نوع دوم باشد خیلی از کارهایی که نباید انجام دهید را انجام نمی دهید و تمام سعی خود را میکنید تا دوست خود را راضی و خوشحال نگه دارید.

پس نوع نگاه خود را نسبت به رابطه دوستی تان از نوع اول به نوع دوم تغییر دهید و روی این موضوع به صورت عمیق فکر کنید.

 

 

 

2.بخشش داشته باشید

اگر می‌خواهید دوستی‌تان پایدار باشد، باید بتوانید دوست خود را ببخشید و به دوستی‌تان ادامه دهید. اگر کینه‌ی خود را نگه دارید و کاری کنید که تلخی و رنجش به وجود آید، نمی‌توانید به دوستی خود تداوم ببخشید. به یاد داشته باشید که هیچ کس بی‌عیب و نقص نیست و اگر دوست‌تان از صمیم قلب عذر می‌خواهد و کار واقعا بدی انجام نداده است، باید از آن چشم‌پوشی کنید.

خودتان را قضاوت کنید،آیا تا به حال خود شما اشتباهی انجام نداده اید؟قطعا همه ما اشتباهاتی را انجام داده ایم پس به دوستِ خودتان هم حق بدهید که مرتکب اشتباه شده باشد و او را ببخشید.

از آنجا که همه ما انسان هستیم، غیرممکن است که بدون اینکه در زمان هایی (به‌صورت خواسته یا ناخواسته) یکدیگر را ناراحت کنیم و یا برنجانیم با هم زندگی کنیم. پس زمانی که دوست شما، باعث ناراحتی شما شد، خیلی سریع این را به او منتقل کنید. کینه‌های روی هم انباشته شده، ممکن است به‌آرامی تبدیل به تنفر شوند. پس از یکدیگر کینه به دل نگیرید. آن‌ها را دور بیندازید و از شرشان راحت شوید. آن‌ها را برای همیشه از ذهن خودتان خارج کنید!

 

 

 

3.اختلاف نظرهای خود را مدیریت کنید
ما انسان ها باهم سر موضوعاتی،اختلاف نظر داریم و اینکه سلیقه های ما با هم متفاوت است امری بدیهی است پس شما هم اگر با دوستِ خود اختلاف سلیقه دارید این موضوع را بپذیرید و بدانید که هیچ دو نفری در جهان وجود ندارند که کاملا سلیقه هایشان باهم یکسان باشد.

بارها برای خود من در قدیم اتفاق افتاده که برای اینکه با یک چیز کوچک با دوستم اختلاف نظر داشتم،ساعت ها با او بحث کردم و همین موضوع باعث شده بود تا دوستی ما کم رنگ تر شود ولی بعدها متوجه شدم که کار بچه گانه ای است و قرار نیست که همه با نظر من موافق باشند.

ارزش دوستی شما بالاتر از این است که بخواهید سر یک اختلاف سلیقه باهم بحث کنید.برای اینکه دوست خوبی باشید سعی کنید سلیقه های دوستان تان را هم بپذیرید.

 

 

 

4.بیش از حد دخالت نکنید
افراد عموما یک حریم شخصی دارند که دوست ندارند دیگران از آن سوال کنند و خبر داشته باشند.اگر دوست تان از اینکه در مورد موضوعات شخصی اش از او سوال کنید،ناراحت میشود اصلا این کار را انجام ندهید.

اگر دوست شما خودش از شما در این مسایل کمک خواست و برایتان توضیح داد حتما کمکش کنید ولی مثلا در مورد رابطه او با همسرش دخالت نکنید چون خیلی از افراد روی این موضوعات حساس هستند و این باعث میشود به رابطه دوستیِ شما لطمه بخورد.

سعی کنید همیشه مرز خود را بدانید و اگر خود دوست تان اجازه داد وارد موضوعات ریز و حساس شوید.

 

 

 

5.همیشه با دوست تان در ارتباط باشید

ارتباط داشتن با دوست تان باعث میشود تا حس کند همیشه به یاد او هستید و در زمانی که ما در آن زندگی میکنیم ابزارهای اجتماعی زیادی آمده است که ارتباط ما را با دیگران بسیار راحت میکند و شما هم میتوانید از این ابزارها استفاده کنید و با دوست تان همیشه در ارتباط باشید.

سال‌ها می‌گذرد و افراد معمولا از هم دور می‌شوند. شاید شما و دوست‌تان به جا‌های مختلف نقل مکان کنید و یکدیگر را هر از گاهی ببینید. گاهی سال‌ها بدون کمترین ارتباط می‌گذرند. اگر هیچ‌گاه دوست‌تان را از یاد نمی‌برید و همیشه به یادش هستید، حتما به او بگویید؛ چون از شنیدن این حرف بسیار خوشحال خواهد شد. شما در گذشته به دلایلی با هم دوست شدید، شاید هنوز هم همان دلیل بتواند شما را در کنار یکدیگر نگاه دارد.

مکان زندگی شما نباید تعیین‌کننده‌ی میزان ارتباط و نزدیکی شما به یکدیگر باشد. اگر دوستی معناداری دارید، باید حتی وقتی فرسنگ‌ها از هم دور هستید، دوستی‌تان پایدار باشد

 

 

 

6.انعطاف داشته باشید
دوستی شما باید انعطاف داشته باشد و شما باید بتوانید دوستی خود را در تغییرات حفظ کنید و انعطاف پذیر باشید.

برای این که دوست خوبی باشید، باید بدانید که دوستی‌تان در دبیرستان، دانشگاه و حتی بزرگسالی به یک شکل باقی نخواهد ماند. مثلا وقتی 15 ساله بودید شاید همه‌ی زمان خود را با دوست‌تان می‌گذراندید اما وقتی به دو دانشگاه مختلف رفتید یا رابطه‌ای جدی را شروع کردید، طبیعتا زمان کمتری را به صحبت با یکدیگر اختصاص می‌دهید. اما این مسئله به این معنا نیست که دوستی شما مثل سابق نیست؛ بلکه به معنای این است که درگیر زندگی شده‌اید و شکل دوستی‌تان طی سال‌ها عوض شده است.

برای مثال اگر دوست‌تان ازدواج کرده، فرزند دارد یا در رابطه‌ای جدی است، ولی شما این‌طور نیستید، به این واقعیت احترام بگذارید و بدانید در حالی‌که دوست‌تان هنوز مثل گذشته قدر شما را می‌داند، دیگر نمی‌تواند هر روز و هر لحظه با شما در تماس باشد.

این انتظار را نداشته باشید که رابطه دوستی شما مانند 10 سال پیش باشد.

 

 

 

7.انتظارات و درخواست های بی مورد نداشته باشید
مراقب انتظاراتی که از دوست تان دارید،باشید چون اگر بیش از اندازه از او انتظار داشته باشید کم کم به او فشار می آید و به استحکام دوستی تان لطمه می خورد.ببینید آیا انتظارتی که شما از دوست خود دارید با انتظاراتی که او از شما دارد تقریباً برابر است؟باید کاری کنید که انتظارات تان کمتر باشد و شما همیشه بیشتر برای دوست تان کار انجام داده باشید و کمکش کرده باشید.

شما باید یک دوست عالی باشید،یعنی یک دوست خوب ،صبر میکند تا شما ماشین تان را تعمیر کنید و بعد باهم به مهمانی بروید ولی یک دوست عالی پیش شما می آید و با هم که ماشین را تعمیر کردید بعد به مهمانی میروید.پس عالی باشید و فراتر از یک دوست خوب معمولی باشید.

 

منبع: سایت دوستان خوب

 نظر دهید »

آداب معاشرت هایی که باعث میشود فردی فهمیده خطاب شوید

04 مرداد 1398 توسط Farzad Khalili

آداب معاشرت را در این مقاله به صورت کامل یاد بگیرید و از بهترین نکات آن با خبر شوید. با ما همراه باشید.

شاید برای بسیاری از ما آداب معاشرت امری ساده و ابتدایی باشد اما معاشرت درست میتواند تاثیر چشمگیری در روابطِ ما داشته باشد و باعث پیشرفت ما شود و ندانستنِ بعضی نکات در معاشرت باعث شود در برقرای ارتباط با دیگران دچار مشکل شویم.

معاشرت در لغت به معنای به هم آمیختن و باهم زندگی کردن است.

آداب معاشرت در هر فرهنگ و کشور متفاوت است و ما در این مقاله سعی داریم بیشتر با آداب معاشرت در جامعه خود آشنا شویم.

در زیر فهرستی از انواع آداب معاشرت برایتان بیان شده و ما به توضیح انها میپردازیم.

 

 

1.آداب معاشرت در خانواده

2.آداب معاشرت فردی

3.آداب معاشرت عمومی

4.آداب معاشرت غذا خوردن

5.آداب معاشرت کار

6.آداب معاشرت لباس پوشیدن

7.آداب معاشرت مهمانی

8.آداب معاشرت

9.آداب معاشرت فضای مجازی

 

 

 

 

آداب معاشرت در خانواده

برای داشتن خانواده ای سالم که ارتباط خوب و دوستانه ای باهم برقرار میکنند،لازم است بدانیم چطور با هم معاشرت کنیم. خانواده مهمترین رکن و بنیاد در هر جامعه ای است؛بنابراین سلامت روحی و روانی آن لازم و ضرروری است. بیاید بررسی کنیم تا بتوانیم بهتر با اعضای خانواده خود معاشرت کنیم.

 

1.برای صرف غذا منتظر بمانیم تا همه اعضا خانواده جمع شوند.

2.هنگام صرف غذا باهم معاشرت و گفتگو کنیم تا بفهمیم هر یک از اعضا خانواده در چه وضعیتی قرار دارد.

3.به یکدیگر احترام بگذاریم. رعایت ادب و احترام به هم برای داشتن رابطه دوستانه بسیار مهم است. با حقوق هم آشنا باشیم و آن را زیرِ پا نگذازیم.

4.در کارِ خانه به هم کمک کنیم.وقتی قرار است یک مهمانی بدهید یا به مناسبتی مجبور به نظافت منزل هستیم این کار را گروهی انجام دهیم و کارها را باهم قسمت کنیم.

5.بدون اجازه از کسی وارد اتاق او نشویم یا به وسایل شخصی هم دست نزنیم.

6.به حرفهای هم گوش کنیم. سعی کنیم شنونده های خوبی باشیم و بیشتر باهم صحبت کنیم.

 

 

 

آداب معاشرت اجتماعی

هرکدام از ما در کنار روابطِ فردی،روابطِ اجتماعی نیز داریم و دوست داریم در این روابط نیز موفق باشیم زیرا روابط اجتماعی باعث میشود آنگونه که میخواهیم شناخته شویم و دیگران ما را با آن برچسب بشناسند. حال برای بهبودِ روابط اجتماعی،رعایت نکات مهمِ آداب معاشرت امری مفید و ضرروی است.

در ادامه با مواردی که به بهبود آداب معاشرت اجتماعی ما کمک میکند آشنا میشویم.

 

1.به موقع برای قرارها و مهمانی ها حاضر شویم و در آنجا حضور داشته باشیم.

2.در مکان های عمومی آب دهان نیندازیم.

3.در  مهمانی ها و دورهمی ها دست خالی حضور پیدا نکنیم.

4.اگر با گروهی به تفریح یا پیک نیک میرویم سهم خود را بپردازیم.

5.پشت دیگران بدگویی نکنیم. اینکار باعث میشود بقیه فکر کنند پشت آنها هم اینگونه رفتار میکنیم.

6.احترام بگذاریم. برای استفاده از وسایلِ حمل و نقل عمومی حقوق دیگران را رعایت کنیم یا همدیگر را هل ندهیم و گاهی جای خود را به فرد پیرتر و مُسن بدهیم.

7.حقوق دیگران را رعایت کنید. سعی نکنید زرنگ باشید،اگر لازم است جایی در صف بایستیم،اینکار را انجام دهیم و نوبت را رعایت کنیم.

8.به همدیگر تعارف کنید. اگر چیزی در دست دارید که در یک مکان عمومی بوی وسوسه کننده ای دارد آن را به بقیه تعارف کنید، شاید کسی توان تهیه آن را نداشته باشد و منتظر اشاره ای از شما باشد.

9.مناسب با موقعیت لباس بپوشیم. این بحث در ادامه به طور مفصل توضیح داده میشود.

10.سلام کنیم. یادمان باشد در شروع و اولین برخورد با دیگران سلام کنیم و در اینکار پیش قدم باشیم.

11.آرام راه بروید. هنگامی که تند راه بروید،نشان دهنده اضطراب و عجول بودن شما است و ممکن است باعث شود بقیه دچار نگرانی شوند و از این حالت خوششان نیاید؛ پا به پای بقیه راه بروید.

12.مودب باشید. رعایتِ ادب مهمترین اصل در معاشرت با دیگران است و باعث میشود انسان ها به ما نزدیکتر شوند و آنها هم احترام متقابل به شما بگذارند.

 

 

 

آداب معاشرت در میهمانی

یکی دیگر از مواردی که در آن معاشرت بسیار هائز اهمیت است، مهمانی و مهمان بودن است. اینکه چگونه رفتار کنیم تا این رفت و آمد ها ادامه پیدا کند،دست خودمان است و بستگی به نوع میزبانی ما دارد.

بیایید نکاتی را بررسی کنیم که باعث میشود یک میزبان و یا مهمانِ خوب باشیم.

 

 

1.هیچگاه دست خالی به مهمانی نرویم. این نشان دهندهِ ادب و احترام ما به میزبان است.ما میتوانیم کادویی هرچند کوچک و یا شاخه گلی در بدو ورود تقدیم میزبان کنیم و برای دعوتش از او تشکر کنیم.

2.هنگامی که به ما پیشنهاد دعوت و حضور در مهمانی داده میشود خوب فکر کنیم تا در آن روز کاری نداشته باشیم و باعث به هم خوردن مهمانی نشویم و بعد دعوت او را پذیرا باشیم.

3.از میزبان تعریف و تشکر کنید.این کار شما حس خوبی را به میزیان میدهد و از استرسِ پذیرایی او میکاهد.

4.تجسس نکنیم! به اتاق ها و وسایل شخصی میزبان دست نزنیم.

5.با سوالاتِ نامربوط باعث مُعذب شدن یکدیگر نشویم .سوالاتی مثل اینکه کی ازدواج میکنی یا کی بچه دار میشوی و غیره شاید نوعی دخالت تلقی شود و باعث رنجش شود.

6.با مهمان و میزبان هم فکر و همسو شوید؛ سعی نکنید مدام موضوع را عوض کنید بخواهید انچه خود فکر میکنید را به دیگران تحمیل کنید. در بحث ها مشارکت کنیم و در همان رابطه صحبت کنید.

7.سعی کنید احساسِ راحتی به مهمان  خود بدهید. از جملاتی مشابه اینکه « اینجا منزل خودتان است » استفاده کنید و بگذارید مهمانِ تان احساس راحتی داشته باشد.

8.اگر فرزند کوچکی دارید،مراقب باشید هنگام صرف غذا،غذا را روی زمین نریزد یا اینکه شیطنت های بیجا نکند.

9.از پذیرایی ایراد نگیرید. مدام غُر نزنید و ایراد نگیرید،میزبان را با کسی مقایسه نکنید و نگویید دستپختِ فلانی بهتر بود. بجای ایراد از میزبان تعریف کنید و حس خوبی به او بدهید.

10.به موقع مهمانی را ترک کنید. اگر دیدید سایر مهمان ها تصمیم به ترک آنجا را دارند شما نیز با آنها بروید. بعدِ یک مهمانی،میزبان نیاز به آرامش و استراحت دارد.

11.در جمع آوری وسایل کمک کنیم،اینکار باعث میشود میزبان کمتر خسته شود و نشان دهندهِ تشکر و اَدب ما است.

12.یادمان باشد ما نیز بقیه را دعوت کنیم و همانطور که بما احترام گذاشتند،به آنها احترام بگذاریم.

 

 

 

آداب معاشرت در گفتگو

گفتگو بهترین و سریعترین راه برای برقراری ارتباط با سایرین است. با یک مکالمه درست میتوانیم به دیگرات بفهمانیم،چه چیزی از آنها میخواهیم و زودتر به هدف خود برسیم. در یک گفتگو میتوانیم افکار و احساساتِ خود را به دیگران منتقل کنیم. بنابراین رعایت آداب معاشرت در هر گفتگویی مهم و ضرروری است.

بیاید نکاتی را با هم مرور کنیم تا شاید گامی موثر در بهبود گفتگو ما با دیگران داشته باشد.

 

1.حرف کسی را قطع نکنیم. دائم وسط حرف کسی نَپَریم و صبور باشیم،به دیگران مجال و فرصت حرف زدن بدهید و شنونده خوبی باشید.

2.از خود تعریف نکنیم. برخی از ما عادت کرده ایم در همه جا پُز بدهیم و از صِفات و ویژگی های خود مدام تعریف کنیم،اینکارِ ما نشان دهنده خودپسندی ماست و بسیار ناپسند و زشت جلوه میکند.

3.با صدای بلند صحبت نکنید. داد و صدای بلند باعث میشود حسِ ترس و اضطراب در دیگران ایجاد شود.

4.تُپق نزنید و کلمات را درست ادا کنید. لازم است که قبل از حرف زدن خوب فکر کنید و بعد آن را بیان کنید.

5.درِگوشی حرف نزنید. وقتی درِگوشی با کسی حرف بزنید به دیگران این احساس دست میدهد که در رابطه با آنها صحبت میکنید و میپندارند نقص یا مشکلی دارند.

6.بدگویی و غیبت نکنید. اینکار باعث میشود کسی به شما اعتماد نکند زیرا فکر میکنند شما در نبود آنها نیز در خصوصِ شان اینگونه صحیت میکنید.

7.با دقت از شوخ طبعی استفاده کنید. شوخی بِجا و شایسته باعث میشود مکالمات از حالت رسمی و خشک خارج  شود و احساس صمیمیتِ بیشتری بین شما و دیگران ایجاد شود.

8.وقتی کسی با شما حرف میزند به او نگاه کنید و ارتباط چشمی برقرار کنید. وقتی به مخاطب نگاه نکنید او فکر میکند شما توجهی به موضوع ندارید یا برایتان مهم نیست.

 

 

 

آداب معاشرت در فضای مجازی

در جامعه امروز که هر روز بیش از قبل با دنیای مجازی ارتباط داریم و به آن نیاز پیدا میکنیم پس لازم است بهتر با آن آشنا شویم و شیوه معاشرت در فضای مجازی را بلد باشیم تا بتوانیم زودتر به اهداف خود برسیم و نیاز های خود را رفع کنیم.میدانیم هر برنامه ای که ما را به فضای مجازی متصل میکند قوانین مرتبط به خود را دارد که ما در ابتدا باید پس از تایید و مطالعه آن را نصب کنیم. اما اکثر ما به خاطر اینکه این مقررات به زبان انگلیسی نوشته شده اند، آنها را مطالعه نمیکنیم و یا وقتِ خود را صرف مطالعه آن نمیکنیم. بنابراین ما در اینجا چند اصلِ مهم در معاشرت فضای مجازی را بیان میکنیم.

 

1.هرگز بدون اجازه کسی را در گروهی دعوت نکنیم. برای اینکار ابتدا از شخص اجازه بگیریم و علائم او را بپرسیم بعد اینکار را انجام دهید.

2.تبلیغ نکنیم. اگه گروهی دارید که پیشرفت خوبی داشته،سریع از موقعیت سؤ استفاده نکنید و به فکر کسب درامد نباشید. مگر آنکه از ابتدا،گروه برای معرفی کالا یا خدمتی تاسیس شده باشد.

3.مراقب صحبت های خود باشید. در بعضی برنامه ها حرف یا عکسی که ارسال شود بلافاصله توسط سایر اعضا مشاهده میشود بنابراین بسیار مهم است که دقت کنیم تا مبادا اشتباهی رخ دهد.

4.مزاحم کسی نشوید. اگر در گروهی عضو هستید که فرد مجردی در آن است و یا کسی نظر شما را به خود جلب کرده،سعی نکنید مزاحمت ایجاد کنید و یا مدام به او پیام بدهید. بدانید در ابتدای هر مکالمه ای با فرد ناشناس لازم است ابتدا اجازه شروع مکالمه را بگیرید.

5.مانند بیرون از رفتار های انسانی استفاده کنید. فکر نکنید اینجا یک فضای مجازی است و رفتار چندان مهم نیست،بلکه در دنیای مجازی نیز مانند دنیای واقعی رعایت نکات آداب معاشرت بسیار مهم است.

6.قبل از ارسال پست یا مطلبی خوب فکر کنید و به صِحت و درستی آن مطمئن باشید تا شایعه سازی نکنید.

7.راز ها و حرف دل خود را با بقیه به اشتراک نگذارید.  این را بدانید در فضای مجازی انتشار حرف ها به سرعت انجام میشود و امکان دارد کسی از شما سؤ استفاده کند.

 

 

 

آداب معاشرت در لباس پوشیدن

در برخورد با هرکس اصولا اولین چیزی که جلب توجه میکند لباس و پوشش آن شخص است. بنابراین لباس در تمام فرهنگ ها بسیار مهم است و نشان دهنده سنت ها و فرهنگ های ماست. جدای از این موضوع ما باید بدانیم چگونه آداب معاشرت پوشش را رعایت کنیم و در هر جا و هر مکان،لباس مناسب آنجا را به تن کنیم تا زیباتر جلوه کنیم و به بهترین نحو تاثیرِ خود را روی دیگران بگذاریم.

 

1.برای شرکت در یک جلسه کاری و یا همایش ها و گرد همایی ها حتما از کت و شلوار استفاده کنید. خانم ها نیز میتوانند از مانتو بلند و روسری استفاده کنند تا باوقارتر باشند.

2.در محیط کار با لباس اسپرت نرویم. در بسیاری از مکان های کاری لباس فرم ندارند اما ما باید بدانیم این به این منظور نیست که هرچه میخواهیم بپوشیم،میتوانیم با لباس نیمه رسمی حضور پیدا کنیم.

3.کفش های خود را تمیز کنید. کفش نشان میدهد شما چقدر منظم هستید و یا از کجا آمده اید و گاهی نشان میدهد شغل شما چیست،پس به تمیزی آن اهمیت دهید.

4.اگر دوست دارید لاغر به نظر برسید از لباس های تیره استفاده کنید و اگر میخواهید چاقتر باشید،رنگ روشن بپوشید.

5.اگر میخواهید بلند قد و کشیده بچشم بیاید از لباس هایی با خطوط عمودی استفاده کنید.

6.لباس های چهارخونه ریز برای افراد مسن مناسب تر است.

7.خانم ها یادتان باشد لاک های رنگ روشن اعم از زرد،قرمز و نارنجی مناسب فصل گرم و تابستان است.

8.وقتی از عطر استفاده میکنید جوری نباشد که بوی آن خیلی تند به نظر بیاید و یا اینکه اصلا حس نشود. تعادل را رعایت کنید.

9.سعی کنید لباس ها باهم،هم خوانی داشته باشد و طیف رنگی آن بسیار متفاوت نباشد تا یک همگونی زیبا داشته باشد.

10.لازم نیست از لباس هایی با مارک و برند معروف استفاده کنید بلکه مهم این است که لباس به شما بیاید و در تن شما زیبا جلوه کند و تمیز و مرتب باشد.

 

 

 

آداب معاشرت در غذا خوردن

بسیاری از مواقع ما برای یک جلسه کاری به رستوران دعوت میشویم و یا به مناسب های مختلف در منزل بستگان به صرف غذا حضور پیدا میکنیم. باید بدانیم چگونه آداب معاشرت در غذا خوردن را رعایت کنیم. شاید شما فکر کنید هر کسی بلد است چگونه غذا بخورد و این امری غریزی است اما باید بدانید جزئیات زیادی وجود دارد که از چشمِ ما پنهان است ولی افرادِ ریز بین و دقیق حتما به آن توجه میکنند. آداب غذا خوردن هم مانند لباس،نشان از فرهنگ و اَدب ما دارد. بیاید به بررسی چند نکته بپردازیم.

 

1.هرگز با دهانِ پر صحبت نکنید. وقتی با دهانِ پر حرف بزنید،امکان دارد محتوای آنچه در دهان دارید به بیرون بریزد و یا کسی از دیدن آن احساس بدی پیدا کند،پس محتاط باشید.

2.سوپ و پیش غذا را یکبار صرف کنید و دوباره آن را سفارش ندهید و منتظر غذای اصلی بمانید.

3.قبل از نشستن به بزرگتر ها و خانم ها تعارف کنید و صندلی را برایشان آماده کنید.

4.اگر میخواهید از خلال دندان استفاده کنید و یا به نحوی دندان خود را تمیز کنید،لطفا این کار را در خلوت و تنهایی انجام دهید.

5.موقع عطسه و سرفه جلوی دهان خود را با دستمال بگیرید.

6.برای جدا کردن یا برش غذا از کارد و چنگال استفاده کنید و با دست اینکار را انجام ندهید.

7.هنگام نوشیدن آب و یا نوشیدنی با صدا اینکار را انجام ندهید و به قول معروف هورت نکشید.

8.اگر میخواهید برای کسی غذا بکشید،حتما قبل از انجام این کار از او اجازه بگیرید که آیا آن غذا را دوست دارد،بعد برایش بگذارید.

9.اگر کودک به همراه دارید از پرسُنل بخواهید صندلی مناسب او بیاورد و مراقب باشید چیزی نریزد یا نشکند.

10.از تولید صداهای نامربوط نظیر بادگلو و غیره بر سر میز جدا خودداری کنید.

11.یادتان باشد چاقو همیشه در دست راست قرار میگیرد.

12.اگر میخواهید نوشیدنی گازدار باز کنید مطمئن شوید تکان نخورده تا پس از باز شدن گاز آن روی شما یا دیگران نریزد.

 

منبع: سایت دوستان خوب

 نظر دهید »

چگونه از خجالت کشیدن در روابط رها شویم؟

03 مرداد 1398 توسط Farzad Khalili

خجالت کشیدن همیشه یکی از مشکلات بسیاری از افراد است و شاید یکی از دغدغه‌های ما همیشه این باشد که از خجالتی بودن رها شویم و به سمت داشتن اعتماد به نفس زیاد برویم. خجالتی بودن می توانند برای ما مشکلات بسیار زیادی را پیش آورد.یکی از عواملی که باعث میشود تا شما در رابطه آزار ببینید و قشنگی های رابطه را از بین میبرد و مانع ایجاد رابطه دوطرفه است،خجالت کشیدن است.

خجالتی بودن به این معناست که شما به هر نحوی توانایی ابراز افکار و یا احساساتتان را نداشته باشید و در روابطهِ تان نتوانید حرف هایتان را بزنید و از نزدن حرف هایتان به گونه ای خودخوری کنید.

اما به راستی چرا خجالت کشیدن اتفاق می افتد و منشا آن چیست؟

 

من خودم به شدت فرد خجالتی بودم و همیشه از این موضوع اذیت میشدم.شاید تعجب کنید ولی زمانی متوجه شدم که خجالتی بودن نوعی ترسیدن است!بله،ترسیدن!!

ترسیدن به خاطر یک سری موانع ذهنی اتفاق می افتد و این موانع ذهنی از جاهای مختلفی می آید که برای مثال یکی از جاهایی که میتواند باعث ترسو شدن ما باشد؛رفتار والدین ماست.اگر والدین ما ترسو و خجالتی باشند،ما نیز در اثر دیدن آنها به صورت ناخودآگاه ترسو خواهیم شد.برای اینکه بتوانیم از خجالتی بودن رها شویم باید نکاتی را رعایت کنیم و ما در این مقاله برای شما دوستانِ خوب نکاتی را آوردیم که باعث می‌شود شما از خجالتی بودن رها شوید و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.

 

 

1. الگو داشتن از قدیم

کودکی که در این جهان به دنیا می آید،شروع الگوبرداری و یادگیری می‌کند و ذهنِ ناخودآگاهِ این کودک تا حدود هفت سالگی کاملا برنامه ریزی می شود.این کودک بیشتر از پدر و مادر خود،الگو بر می دارد چون بیشتر در معرض اطلاعات آنها قرار دارد. وقتی که شما کودک بوده اید یکسری الگوبرداری هایی را از پدر و مادرتان و یا از اشخاص دیگری که برای تان مهم بوده اند،برداشته اید. الگوهایی که حالا برای ما موانع ذهنی شدند و باعث می شوند تا ما فردی خجالتی و کمرو باشیم.

برای مثال شما پدری داشته اید که دوست های پدرتان مدام از او درخواست‌هایی می کردند؛مثلاً ماشین او را می گرفتند و یا از او درخواستِ پول یا چک می کردند و پدر شما هم نمی توانسته است به آنها جوابِ رَد بدهد و خجالت می کشیده است و چون خجالت می کشیده و قبول می کرده،بعد که آنها می رفتند مدام خودخوری می‌کرده است و یا در خانه غُر هم می زده است و شما این اتفاق ها را می دیده اید و از همین ها الگو برداری می کرده اید.

مقداری خودتان را بررسی کنید و ببینید آیا رفتار هایی که انجام میدهید،شبیه به پدر و مادرتان نیست. من خودم وقتی که این موضوع را متوجه شدم که بسیاری از رفتارهای من شبیه به پدر و مادرم است، بسیار حیرت زده شدم.دیدم که وااای بسیاری زیاد از افکار ها و رفتارهای من شبیه به آنها است و من خودم خبر ندارم. مطمئناً شما هم چنین هستید و اگر هم چنین هستید اصلا ناراحت و نگران نباشید،چون شما کس دیگری را نداشته اید که اطلاعات کسب کنید به جز و پدر و مادرتان و برای همین از آنها الگوبرداری کرده اید.

 

 

2. برنامه ریزی ذهنی تان را تغییر دهید

حالا که شما متوجه شدید که الگوهای غلطی را برداشته اید،باید این الگوها و برنامه‌ریزی‌های اشتباه را تغییر دهید.یعنی باید متوجه شوید که چرا دارید خجالت میکشید و این خجالت کشیدن ها از چه افکاری می آید.

برای مثال شما میخواهید از دوستِ تان درخواست کنید تا ماشینش را به شما قرض دهد و هنگامی که این فکر در ذهن شما می آید،بلافاصله بعد از آن این فکر در ذهن شما تداعی مشود که «اگر گفت نه چه؟» و یا «اگر ناراحت شد چه؟» و یا «اگر حالا از او ماشین بخواهم بعدها او از من چه درخواستی میکند؟» و شاید هزاران فکر دیگر در ذهن شما بیاید تا مانع درخواست شما شود و شما کلا بی خیال آن شوید.

این افکار همان برنامه ریزی ها و الگوهای قبل است که در ذهن شما حَک شده است و یا اتفاق هایی ممکن است افتاده باشد که به شدت روی ذهن شما تاثیر گذاشته باشد،مثلا شاید در کودکی چیزی را از فردی خواسته اید و آن فرد به شدت به شما برگشته است و شما را تحقیر کرده و چون شما بسیار برای تان مهم بوده است که کسی به شما توهین نکند و شما را تحقیر نکند،آن خاطره در ذهن شما حک شده است و حالا هر گاه می خواهید از کسی درخواست کنید،مانع شما می شود و نمی گذارد.

حالا شما باید این برنامه ریزی های غلط را تغییر دهید؛مثلاً اگر میخواهید در جمعی صحبت کنید و فکری به شما میگوید « اگر خراب کردی چه میشود؟ » شما باید آن فکر را تغییر دهید و به خودتان بگویید،هیچ گاه خراب نخواهم کرد و شروع به حرف زدن کنید. در واقع باید بتوانید رویِ فکرتان را برگردانده و آن را تغییر دهید.

 

 

3. مراقب گفتگوهای درونی تان باشید

افکاری که در رابطه با آنها صحبت کردیم که از آنها الگو گرفتیم و آن طوری برنامه ریزی شده ایم،گاهی اوقات با ما گفتگوهای را در ذهنمان شروع می‌کنند.این گفتگوها باعث می شود تا ما نتوانیم کاری که میخواهیم را شروع کنیم و اصطلاحاً خجالتی میشویم.

برای مثال فرض کنید شما به یک مهمانی رفته اید و حالا می خواهید یک درخواست را از میهمان بکنید و مسلماً فکری که در ذهنتان تداعی می شود این است که میخواهید درخواستی را بکنید، وقتی که می‌خواهید آن درخواست را انجام دهید،ذهنِ تان به شما می‌گوید « به نظرت زشت نیست که این درخواست را می خواهی بکنی؟ » و یا « اگر این درخواست را کردی،چه فکری در مورد تو میکند؟ » و یا « خیلی زشت و پررویی نیست،اگر تو این درخواست را بکنی؟ » این مدل فکر ها پیشنهاداتی است که ذهنِ شما به شما می دهد و شروع به یک گفت و گویِ درونی با ذهنِ تان می کنید، یعنی مثلا اگر گفت که « پُروی و زشت نیست که میخواهیم درخواست را بکنیم » شما در جواب می‌گوید که « پُرویی نیست و اصلا مشکلی ندارد » و بعد ذهنِ تان دوباره به شما میگوید « اگر کسی،از خودت چنین درخواستی را می کرد،چه می کردی » و بعد شما می گویید « به راحتی قبول می کردم و یا قبول نمی کردم » و مُردد می شوید.این گفتگوها تا مادامی که شما آن درخواست را بکنید،طول می کشد و یا آنقدر طول میکشد که شما اصلا بیخیال آن می شوید و بسیاری از اوقات همین گفتگوهای ذهنی است که باعث می شود،خجالتی باشیم.

شما نیز باید مراقب گفت و گو های ذهنی که با خود دارید باشید و ببینید مواقعی که خجالتی هستید،واقعاً در ذهنتان چه گفت و گوهای شکل می گیرد و چه فکری پیروز میدان است.اگر افکاری پیروز می‌شوند که باعث خجالتی بودنِ شما می شوند،شما باید آنها را شناسایی کنید و مقابل آنها بایستید.

 

 

4.مدام به خودت بگو که پرو هستی

وقتی که شما الگوهای ذهنی خود را متوجه شدید و گفتگوهای ذهنی خود را تشخیص دادید و جلوی آنها ایستادید، باید هرجایی که می روید و هر جایی که می خواهید شروع به کاری کنید، به خودتان بگویید که من بسیار فرد پرویی هستم و این گفته را با خودتان تکرار کنید و در ذهنتان بگویید تا جزوی از ذهنِ تان شود و در ذهنِ تان حَک شود و بعد با اعتماد به نفس کاری را که انجام دادید و در آن کار موفق شدید،به خودتان بگویید که ببین چه راحت توانستم از پس آن کار بربیایم.

برای مثال اگر می‌خواهید گفت و گویی را در جمعی آغاز کنید و ذهنِ تان مانع آن می‌شود و خجالت می کشید،گفتگوهای ذهنی خود را خاموش کنید و مدام به خودتان بگویید «من پررو هستم و می‌توانم » و وقتی که شروع کردید و گفت و گو را آغاز کردید،بعد که تمام شد،به ذهنتان بگویید که « دیدی چقدر خوب توانستم گفت و گو کنم » و همین ها روی باورها و برنامه ریزی های ذهنی شما تاثیر می گذارد و بعد از مدتی خواهید دید که دیگر فرد خجالتی و کمرویی نیستید.

 

 

5. بر روی خودتان برچسب خجالتی بودن نزنید

برچسب زدن به چه معناست؟یعنی اینکه ما از بس که خجالتی بوده ایم و یا دیگران به ما گفته اند چقدر کمرو و خجالتی هستی،این برچسب بر روی ما خورده شده است و و ما گاهی حس می کنیم که مُهر تایید خجالتی بودن زیر کاغذ ما زده شده است و ما دیگر کاملا خجالتی هستیم و هیچ گاه نمی توانیم تغییر کنیم.

مراقب باشید تا چنین برچسب های روی خودتان نزنید و یا دیگران نیز نتوانند چنین برچسب‌های را روی شما بزنند و همیشه خود را یک فرد خجالتی و کمرو ندانید.نگویید که من که چندین سال است خجالتی و کمرو هستم،چطور می توانم تغییر کنم. طرز فکر خود را تغییر دهید و همیشه این را بدانید که انسان موجودی تغییر پذیر است و شما هم می توانید در هر زمینه ای که بخواهید تغییر کنید، حتی در زمینه کم رویی و افزایش اعتماد به نفس.

 

 

6.بدانید بقیه هم مانند خود شما هستند

گاهی اوقات به دلیل اینکه فکر میکنیم بقیه افراد با ما متفاوت هستند و یا افراد خاصی هستند در برابر آنها خجالت می‌کشیم و کم رو هستیم. نشانه های اینکه چنین باشیم این است که در برابر افراد دیگر هول میکنیم و احساسِ راحتی را نداریم.اگر شما چنین هستید باید بدانید که افراد دیگر هم تفاوتی با ما ندارند و آنها هم دقیقا مثل ما هستند.آنها هم میخندند،هم گریه می کنند،هم شاید گاهی فکر های مسخره به ذهنشان برسد و شاید تمام خصوصیاتی که ما داشته باشیم را،آنها نیز داشته باشند چون همه ما با یک سیستم ذهنی،روانی و جسمی خلق شده ایم و خیلی از فاکتورهای ما مانند هم است؛بنابراین دلیلی ندارد که ما در برابر دیگران خجالت بکشیم آنها هم دقیقا مثل ما هستند،آیا شما از خودتان خجالت میکشید؟

هنگامی که این موضوع را متوجه شدم و روی آن بیشتر فکر کردم دیدم که واقعا همین است و افراد دیگر هم مانند خود من هستند و من هم مانند آنها و شاید در جاهایی با هم تفاوت هایی داشته باشیم اما تفاوتهای ما آنچنان عجیب و غریب نیست که من احساس کنم که آنها بسیار افراد خاص و عجیبی هستند و من باید در برابر آنها احساس کمرویی و خجالت کنم.

 

 

7.خودتان را نکوبید

شاید در گذشته اتفاقاتی افتاده باشد که احساس کنیم در برخی از کارها لیاقت نداریم و یا نمی توانیم کارهایی را انجام دهیم.مثلا شاید در درس خواندن بسیار قوی نبوده ایم و به همین دلیل پدر و مادر ما چندین بار به ما گفتند « هیچ چیزی نمی شوی ». شاید از درس خواندن خوشمان نمی آمده باشد اما در کارهای عملی بسیار قوی و عالی بوده ایم ولی کارهای مثبت و خوبِ خود را اصلا نمی بینیم و همیشه سراغ کارهایی که در آن ناتوان بوده ایم،می رویم و شروع به سرزنش کردن و کوبیدنِ خود می کنیم.

مثلا به خودمان می گوییم « تو هیچ وقت نمی‌توانی،هیچ وقت هم در گذشته نتوانستی کاری را درست و حسابی انجام دهی ». این بدترین کاری است که می توانیم با خودمان بکنیم یعنی سرزنش کردن و کوبیدنِ خود. خیلی اوقات همین کوبیده ها و سرزنش ها باعث می شود تا ما بسیار خجالتی شویم و چون احساس می کنیم کاری را بلد نیستیم انجام دهیم،سعی می‌کنیم حرفی با دیگران نزنیم و یا اگر پیشنهاد کاری دادند،آنها را قبول نکنیم و یا هیچگاه داوطلب نباشیم تا کاری را انجام دهیم.

سعی کنید هیچ گاه خود را نکوبید،شاید گاهی اوقات اتفاقی افتاده باشد که شما نتوانسته باشید خوب عمل کنید ولی دلیل نمی‌شود که همیشه و همواره شما خود را فردی شکست خورده و ناتوان بدانید. مطمئن هستم شما در بسیاری از کارها توانایی و قدرت زیادی دارید ولی اگر خودتان احساس کنید که نمی توانید؛در واقع دارید خودتان را می‌کوبید و این امر باعث می شود که نتوانید پیشرفت کنید و از طرفی دیگر خجالتی و کمرو شوید.برای رها شدن از خجالتی بودن در این سطح باید این را بدانید که هیچ وقت خودتان را نکوبید، لطفاً به این موضوع فکر کنید.

 

 

8.جوری رفتار کنید که انگار سالهاست که انجام داده اید

یک موضوعی که همیشه به من کمک می کند تا با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنم و یا خجالتی بودن و نبودن خود را کنار بگذارم، این است که اگر جایی می روم،احساس می کنم که سالهاست که آنجا بوده ام یا اگر کار جدیدی را می خواهم شروع کنم این احساس را در خود تقویت می‌کند که انگار سالهاست که این کاره بوده ام و این کار را به نوعی بلد هستم.

اگر که در جمعِ جدیدی می روید،پیش خود فرض کنید که سالهاست که در آنجا می رفته اید و خیلی زیاد با افراد آنجا راحت هستید و خیلی راحت می توانید با آنها گفت و گو کنید. و یا اگر میخواهید سر کار جدیدتان بروید؛فرض کنید که سالهاست این کار را انجام داده اید و ترسی از انجام دادن آن ندارید.

به شخصه از این موضوع خیلی زیاد استفاده کرده ام و بسیار نتیجه دیده ام،شما هم می توانید آن را تست کنید.پیشنهاد می کنم که یکبار فقط آن را امتحان کنید و ببینید که چقدر تاثیر دارد.

 

 

9.تصویر ذهنی درستی بسازید

دلتان می‌خواهد افرادی که با شما در ارتباط هستند،چه رفتاری با شما داشته باشند.آیا دوست دارید که شما را تحقیر کنند و یا شما را تحسین کنند؟

شاید باورتان نشود ولی رفتارهایی که دیگران با شما انجام می‌دهند، بازخوردی از خود شما هستند و در واقع به این موضوع برمی‌گردد که شما از اینکه دیگران چه رفتاری با شما انجام میدهند،چه تصویر ذهنی دارید. برای اینکه بر این موضوع تسلط پیدا کنید باید کمی ذهن تان را بشناسید و بدانید که چه فکرها و چه تصویرهای از آن میگذرد. برای مثال اگر شما این باور ذهنی را داشته باشید که هر جایی که می روید،شما را تحقیر می کنند و این تصویر را در ذهنتان داشته باشید که الان که پیش دوستانم میرم،شروع به مسخره کردنِ من می‌کنند، شما دقیقا همین تصویر را در واقعیت خواهید ساخت.ذهن شما جوری برنامه‌ریزی خواهد کرد که از همین تصاویری که در ذهنتان هست،در واقعیت شما جلوه کند و در واقع تصاویر ذهنی شما را به واقعیت تبدیل می کند.

تصاویری از بهترین رفتاری که دلتان می‌خواهد دیگران با شما داشته باشند را در ذهن خود ایجاد کنید و مُدام آنها را تکرار کنید تا برای تان عادی شود و بعد ببینید که چقدر جالب رفتار دیگران در رابطه با شما تغییر خواهد کرد.

خیلی اوقات، ما به خاطر همین موضوع که رفتارِ دیگران با ما خوب نیست،گوشه‌گیر میشویم و احساس خجالتی بودن را می کنیم.برای رهایی از خجالتی بودن تصویر ذهنی خود را تغییر دهید تا بتوانید راحت تر و بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنید.

 

 

10.ترس از قضاوت و انتقاد،تاثیر زیادی در خجالتی بودن شما میگذارد

ترس از قضاوت و انتقاد کردند خیلی اوقات می توانند واقعا جلوی ما را بگیرد و کاری کنند که ما کاملا قفل کنیم و دَرجا بزنیم. اگر ما نتوانیم جلوی این ترس های مان را بگیریم در طولانی مدت،لطمه های بسیار زیادی را به ما میزند و نباید این گفته را هیچگاه فراموش کنیم که « ترس برابر با شکسته است » و تفکری که بر پایه ترس بود در نهایت شکست را برای ما به ارمغان خواهد آورد.

اگر مدام ما در ذهنمان این ترس ها را تداعی کنیم که دیگران در رابطه با ما چه فکر هایی می خواهند بکنند و مراقبه قضاوت های دیگران باشیم، ‌ناخودآگاه خجالتی و ترسو می شویم. یادتان باشد دوستان خوبم،افراد موفق هیچگاه نگران قضاوت های دیگران نبودند و حتی اگر هم بوده اند،این موضوع را کنترل کردند و نگذاشتند تا پایه و اساسِ زندگیشان را حرف ها و قضاوت های دیگران،پایه‌گذاری کند.

شما هم سعی کنید برای رهایی از کمرویی و خجالت کشیدن به حرفهای دیگران و قضاوت‌های آنها اعتنا نکنید و از این موضوع نترسید که مورد انتقاد و تحقیر دیگران قرار داده شوید. کاری که احساس می کنید درست است را انجام دهید.

 

 

11.خودتان را بیش از اندازه کم نبینید

یکی از مسائلی که بسیار زیاد، روی خجالتی بودن ما تاثیر می گذارد و برطرف کردن آن موجب رها شدنِ ما از خجالتی بودن می شود، این است که خودمان را بیش از اندازه کم نبینیم. بعضی اوقات احساس میکنیم که اصلا به درد هیچ کاری نمی خوریم و هیچ ارزشی نداریم اما این موضوع کاملا اشتباه است و همه ی ما به درد کارهای میخوریم و ارزشمند هستیم. یادمان باشد که هر کدام از ما تجلیِ پروردگار هستیم،یکی از نقاشی های خداوند هستیم و در جای خود بسیار با ارزش هستیم.

اگر خودتان را بی ارزش می بینید،سعی کنید رابطه تان را با خداوند بهتر کنید و وجود او را در درونِ زندگی خود احساس کنید.این یکی از فریب های شیطان است که باعث می شود تا شما احساس کنید که فردی ارزش هستید. این فریب را نخورید و خودتان را فردی با ارزش بدانید و بدانید که شما هم جزئی از خداوند هستید این موضوع به شما کمک می کنند تا بیشتر احساس ارزشمندی کنید.

در جمعی که می‌روید و می‌خواهید گفت و گویی را آغاز کنید،این موضوع را از ذهن خود پاک کنید که شما ارزشمند نیستید که بتوانید حرف ها و نظرها و ایده های خود را به دیگران بگویید.

 

 

12.با تمام وجود بدانید که خجالتی بودن،به ضرر شماست

ما همیشه با یک اهرم رنج و لذت در تماس هستیم و تمامی کارهایی که ما انجام میدهیم،برای فرار کردن از یک رنج و یا حرکت کردن به سمت یک لذتی می باشد. شما میتوانید از این به نفع خودتان استفاده کنید و کاری که باید بکنید تا بتوانید از آن استفاده کنید این است که از خجالت کشیدن فرار کنید و به سمت ارتباطاتِ خوب و داشتن اعتماد به نفس بروید.

بر فرض مثال ما از رنجِ تشنگی فرار میکنیم و به سمت لذتِ سیراب شدن می‌رویم و برای همین است که آب میخوریم و یا ما از رنج فقر فرار میکنیم و به سمت لذت ثروت پیش می‌رویم و دقیقا به خاطر همین است که برای پولدار شدنِ خود فعالیت می‌کنیم. شما باید خجالتی بودن را در ذهن خود حَک کنید و لذت هایی که داشتنِ اعتماد به نفس بالا و رودار بودن به شما می دهد را نیز در ذهنِ خود حَک کنید و همواره از خجالتی بودن فرار کنید و به سمت داشتن اعتماد به نفس بالا پیش بروید. برای این منظور ضربه‌هایی را که از خجالتی بودن دیده اید را در ذهن خود بیاورید و به ذهن خود بگویید که چقدر خجالتی بودن،می توانند برای شما بد باشد. واقعاً تا به حال به خاطر خجالتی بودنِ تان چقدر از فرصت‌های کاری را از دست داده اید؟چقدر نتوانسته اید توانایی‌های زیادی را که دارید به دیگران نشان دهید؟ چقدر به خاطر خجالتی بودن، دیگران از شما درخواست کرده و شما نتوانسته اید پاسخِ « نه » به آنها بگویید؟ چقدر به خاطر خجالتی بودنِ تان نتوانسته اید دوست های خوبی را پیدا کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید؟

شما باید همه این ها را در ذهنِ خود کنید و ببینید واقعا خجالتی بودن چه ضررهایی را می تواند برای شما داشته باشد و از طرفی افزایشِ اعتماد به نفس و رودار بودن چه منفعت ها و چه سودهای زیادی را برای شما خواهد داشت و همیشه سعی کنید ذهن خود را به سمتِ داشتن افزایش اعتماد به نفس سوق دهید.

سعی کنید بهترین خوبی های داشتنِ افزایش اعتماد به نفس بالا و خجالتی نبودن را هر روز در ذهنتان مرور کنید و ببینید اگر خجالتی نباشید چقدر می‌توانید استفاده ها و منفعت های بیشتری را در زندگی خود کنید و همیشه ذهنِ تان را در آن مسیر ببرید.

 

 

13.قرار نیست هر کاری که میکنید،همه راضی باشند
 

در رابطه با این موضوع باید به شما دوستِ خوبم بگویم که همیشه قرار نیست که همه از ما راضی باشد و هیچگاه ما نمی توانیم همه را راضی و خوشنود از خودمان نگه داریم چون ما در جهانی دو قطبی زندگی میکنیم و سلیقه ها و تفاوت های زیادی در آن وجود دارد.شاید از ماشینی که شما بسیار زیاد آن را دوست دارید یک نفر کاملا متنفر باشد؛ما نباید این انتظار را داشته باشیم که دیگران همواره ما را تایید کنند و از ما خوششان بیاید.بر فرضِ مثال اگر شما لطیفه ای را در جمعی تعریف می‌کنید شاید بعضی از افرادی که در آنجا هستند اصلا از آن خوششان نیاید و قرار نیست که همه برای لطیفه ای که شما تعریف کرده اید،از خنده هلاک شوند.

برای پیشرفت کردن و خجالتی نبودن باید به اصطلاح « پوست کلفت » شویم. اگر شما صحبتی را در جمعی می‌کنید که شاید بعضی از افراد از آن خوششان نمی آید،شما نباید ناراحت شوید و خودتان را سرکوب کنید چون این کاملا امری منطقی و طبیعی است و شما نباید بیش از اندازه کمال گرا باشید و همواره بخواهید کاری کنید که همه راضی باشند چون این کار تقریباً غیر ممکن است پس ترسی از مطرح کردن،گفت و گو کردن و یا درخواست کردن از دیگران نداشته باشید و با جسارت و شجاعت کارتان را ادامه دهید.

 

 

14.همه چیز را به خودتان نگیرید

گاهی اوقات ما روی حرف ها و رفتارهای دیگران حساس می شویم و کوچکترین حرفی را به خودمان می گیریم،در صورتی که دیگران اصلا در رابطه با ما هم حرف نمی زنند ولی ما احساس می‌کنیم که آنها می‌خواهند ما را خراب کنند و به ما توهین و تحقیر کنند. مثلاً احتمالا برای خودتان نیز اتفاق افتاده باشد که شاید دو نفر در جمع دارند آرام حرف می زنند و احساس می کنیم آنها دارند در مورد ما صحبت می کنند و از این گفتهِ آنها ناراحت می‌شوید.

اگر شما چنین هستید روی خودتان کار کنید و واقعا این را بدانید که خیلی اوقات دیگران در رابطه با ما صحبت نمی کنند و ما نباید بدبین باشیم و همه چیز را به خودمان بگیریم و بیش از اندازه حساسیت نشان دهیم.

افرادی که بیش از اندازه حساس هستند گاهی اوقات سعی می کنند ارتباطِ شان را با دیگران قطع کنند و ترجیح می دهند که با دیگران رابطه برقرار نکنند و وقتی که از آنها سوال می پرسید که چرا واردِ رابطه با دیگران نمی شوی،آنها به ما می‌گویند که چون اغلب دیگران با من رفتار بدی دارند و یا پشت سر من حرف می زنند،در صورتی که وقتی بررسی میکنید میبینید که اینطور نیست و آنها بیش از اندازه حساسیت نشان داده اند.

سعی کنید چنین شکلی نباشید و حرف ها و رفتارهای دیگران را به خودتان نگیرید چون باعث می‌شود از دیگران دوری کنید و در نهایت خجالتی و کم رو شوید.

 

 

15.از طرد شدن نترسید

یکی از نکات دیگری که روی خجالتی بودن ما تاثیر می گذارد این است که که ما از طرد شدن می ترسیم. افراد بسیار موفق هیچگاه از طرد شدن نمی ترسند و ترسی از این ندارند که دیگران آنها را ترک کنند چون به حقیقتِ زندگی دست پیدا کردند. اگر که ما در انتهای زندگی مان باید با مرگ مواجه شویم و تمام چیزهایی را که داریم،ترک کنیم و به جهان بعدی برویم،آیا عقلانی و درست است که ما به چیزهای اطرافمان وابسته شویم و بترسیم آنها ما را ترک کنند؟ بنابراین هر لحظه امکان دارد تمام چیزهایی که در اطرافمان داریم را از دست بدهیم پس چه دلیلی دارد که ترس داشته باشیم که از طرف دیگران طرد شویم و آنها را از دست بدهیم؟

دوست خوبم،شما باید کاملا شجاعانه و با جسارت زندگی کنید و بر فرض مثال اگر می خواهید حرفی را به دوستِ تان بزنید از این موضوع ترسی نداشته باشید که مرا ترک خواهد کرد و یا مرا طرد میکنند چون این موضوع باعث می‌شود که شما همیشه خجالتی باشید و نتوانید حرفی را که در ذهنتان هست را،به دیگران بزنید.

همیشه به این موضوع ایمان داشته باشید که افرادی که بخواهند وارد روابط مختلف با شما شوند،در جهان بسیار زیاد هستند و شما ترسی از این نخواهید داشت که یکی از دوستانِ تان شما را ترک کند و اگر شما را ترک کند،همیشه بر این ایمانِ قلبی باشید که هزاران دوستِ بهتر از او وجود خواهند داشت تا واردِ زندگی شما شوند.

 

 

16.ارتقا پیدا کردن مانع خجالت میشود

سعی کنید همیشه در حالِ یادگیری باشید و همیشه خودتان و توانایی های خودتان را ارتقا دهید و رو به پیشرفت باشید. این موضوع باعث می شود که شما حرف های زیادی برای گفتن داشته باشید و اعتماد به نفس تان را افزایش می دهد. هر چقدر کارهای بیشتری را بلد باشید و یا در مورد ایده های بیشتری فکر کرده باشید،بهتر می توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید. برای مثال اگر شما نکاتی را در رابطه با مکانیکی و ماشین افزار یاد بگیرید،مسلماً بهتر می توانید با افرادی که تخصص های فنی دارند ارتباط برقرار کنید و تا حدودی حرف‌هایی برای گفتن با آنها دارید و یا مثلا اگر شما از کامپیوتر، سر در بیاورید بهتر می توانید با کسی که متخصص کامپیوتر است و او را در یک مهمانی دیده اید،ارتباط برقرار کنید و تا حدودی حرف‌های او را متوجه خواهید شد و شما نیز حرف هایی برای گفتن خواهید داشت.

افرادی که عموماً کمتر به پیشرفت و ارتقا پیدا کردنِ سطح خودشان فکر میکنند،خجالتی تر هستند چون حرفِ زیادی برای گفتن ندارد؛ اگر هم حرف‌هایی بزنند حرف‌هایی است که زیاد به دردِ کسی نمی خورد و برای همین همیشه از سمت دیگران تحقیر می شوند و رفته‌رفته اعتماد به نفس خود را از دست میدهند. پس شما نیز سعی کنید همیشه خودتان را ارتقا دهید و روز به روز دنبال مباحث جدیدتری برای یادگیری باشید تا حرف های بیشتری را برای گفتن در مقابل دیگران داشته باشید و بتوانید توانایی‌هایی را که دارید،بیشتر ارائه کنید.

 

 

17.از افراد با اعتماد به نفس بالا و جسور،الگو بگیرید

الگو گرفتن از دیگران یکی از موضوعاتی که می تواند به شما در همهِ زمینه های زندگی تان کمک کند و اگر می خواهید به هدف هایی که دارید برسید،سعی کنید افرادی را پیدا کنید که همین الان به هدف هایی که شما می خواهید به آنها دست یابید،رسیده اند و از رفتار و افکارِ آنها الگوبرداری کنید و ببینید که چه کارهایی را در زندگی شان انجام می‌دهند،شما نیز همان کارها را انجام دهید.

برای اینکه فرد خجالتی نباشید و اعتماد به نفس خود را بالا ببرید، سعی کنید از انسانهایی که بسیار با ایمان و جسور هستند و اعتماد به نفس بالایی دارند الگوبرداری کنید. آنها را پیدا کنید و بکوشید رابطهِ دوستی را با آنها ایجاد کنید چون اگر دوستِ شما انسان جسور و با ایمانی باشد،شما تاثیر بسیار زیادی را از او خواهید گرفت. شاید پیش خودتان بگویید که من چنین افرادی را نمی توانم پیدا کنم ولی مطمئن هستم که اگر بخواهید چنین افرادی را در زندگی خودتان داشته باشید و از صمیم قلب از خداوند درخواست کنید تا چنین افرادی را جلوی راهِ شما بگذارد،خواهید توانست آنها را پیدا کنید و در واقع زمانی که واقعا بخواهید،آنها خودشان پدیدار خواهند شد.

الگو گرفتن از چنین افرادی بسیار می تواند به شما کمک کند و هر چقدر در معرض آنها قرار بگیرید،تاثیرِ بیشتر و بهتری خواهد داشت؛به دنبال چنین افرادی باشید!!

 

 

18.توکل بر خدا

اگر به شما بگویم که فقط همین یک عامل می تواند به کلی زندگیِ شما را تغییر دهد و اعتماد به نفس شما را به شدت افزایش دهد و خجالتی بودن شما را بکاهد،دروغ نگفته ام. توکل بر خداوند یعنی اینکه ما بتوانیم خودمان را به او بسپاریم و به او بگوییم که خودت کارهای ما را حل کند و در واقع فقط و فقط از او درخواست کنیم.

اگر کسی فقط از خداوند درخواست کند و خودش و زندگی اش را به او بسپارد، بهترین زندگی را تجربه خواهد کرد.

توکل کردن به خداوند یعنی اینکه ما بدانیم که تمامِ چیزهایی که در جهان وجود دارد از آنِ اوست و در سیطره ی فرمانرواییِ او قرار دارد؛بنابراین اگر خودمان را به او بسپاریم و به او توکل کنیم در واقع به بهترین چیزی که می توانسته ایم پیدا کنیم،تکیه کرده ایم.

خواهش می کنم از شما دوست خوبم که به این موضوع فکر کنید که همه چیزی که در جهان وجود دارد حتی خود ما،جزوی از خداوند هستیم و تمام چیزهایی که در جهان خلق شده است توسط او بوده است پس چه کسی را بهتر می‌توانیم پیدا کنیم که خودمان را به او بسپاریم و بر او تکیه کنیم؟

توکل کردن به خداوند باعث می‌شود تا خودِ خداوند مسیرِ درست را به ما نشان دهد و وقتی تکیه گاه و سرپرستی بسیار قوی را در پشت خودمان احساس کنیم،آیا دیگر از چیزی یا کسی خجالت خواهیم کشید و یا خواهیم ترسید؟؟!!

 

منبع:‌ سایت دوستان خوب

 نظر دهید »

گوش دادن خود را بی‌نظیر کنید

03 مرداد 1398 توسط Farzad Khalili

پیدا کردن دوستان خوب و جدید و داشتنِ روابط موثر یکی از مهمترین موضوعات زندگی هر کدام از ما میباشد. گوش کردن به نظر بسیاری از اساتید جهان،یکی از مهمترین نکاتِ یک ارتباط موثر است و افراد موفق،افرادی هستند که کمتر صحبت میکنند و بیشتر گوش میدهند و این مهارت را به خوبی بلد هستند.شاید فکر کنید که گوش کردن که کاری ندارد و نیازی به یاد گیری ندارد اما خیلی از ما این مهارت را به درستی یاد نگرفته ایم و قطعا به کمک این مهارت می توانیم پیشرفت های زیادی بکنیم،خصوصا در روابطِ خودمان.

افراد به دنبال این هستند که مهم باشند و به آنها توجه شود و حالا اگر شما به افراد،با ظرافت و دقت تمام گوش دهید به صورت ناخودآگاه این پیام را میرسانید که «تو و صحبت هایی که داری میکنی مهم و با ارزش است که من با دقت به آنها گوش میدهم» و هر شخصی از این پیام و از این حس مهم بودن لذت میبرد و در جبران او هم به صورت کامل به صحبت های شما گوش میدهد و برای شما ارزش قایل خواهد بود.

در این مقاله میخواهیم نکاتی را با هم بررسی کنیم که باعث میشود شنوندهِ بسیار خوبی باشیم و دیگران ترجیح دهند تا با ما ارتباط برقرار کنند و روابط شان را با ما ادامه دهند.

  

 

1.سراپا گوش باشید

در دنیای امروز بیشتر انسانها نیازمندِ توجه هستند. در واقع بسیاری از کارهایی که انجام میدهند برای جلبِ توجه دیگران است ، متاسفانه این موضوع در جامعه ما نیز به نحوی خود را نشان میدهد. بنایراین رعایت این اصل و نکته که بتوانیم به حرف ها و شخصی که ما را مخاطب خود قرار داده گوش بدهیم،بسیار مهم و ضروری است. اگر هنگام مکالمه بی توجه باشیم شاید این برداشت شود که حرف او برایمان اهمیت ندارد و یا مطلبی که بیان میکند اشتباه است و ما آن را قبول نداریم. گاهی پیش میاید که حواس ما جای دیگر است و فقط بایک بله یا خبر جواب میدهیم و فکر میکنیم این موضوع از چشمِ طرف مقابل پنهان میماند در صورتی که کاملا مشخص است که فقط چشمِ شما در این مکالمه هست و اصطلاحاً دِلتان جای دیگر ،پس نیاز است برای جلب رضایت شخصی که با ما در حال مکالمه است،بهتر به حرف هایش گوش بدهیم و به نحوی او را در مکالمه همراهی کنیم و از تمام عواملی خارجی که باعث بی توجهی ما میشود دوری کنیم.

 

 

2.به اطراف نگاه نکنید

رای اینکه مکالمه ای موفق داشته باشیم و بتوانیم به طرف مقابل این حس را منتقل کنیم که حرف شما برایم اهمیت دارد و اعتمادِ به نفس او را بیشتر کنیم،لازم است فقط به او نگاه کنید.مثلا مدام به ساعت نگاه نکنید یا  به اطراف نگاه نکنید،سعی کنید به چشمانِ فرد مورد نظر نگاه کنید و ارتباط چشمی برقرار کنید. برای اینکه شنونده خوبی باشیم لازم است حس اعتماد و توجه خود را به شخصی که ما را مخاطب قرار داده منتقل کنیم، پس به او نگاه کنید و حرف ها را به خوبی دنبال کنید.

 

 

 

 

3.به طرف مقابل احساسِ راحتی بدهید

برای اینکه شنونده خوبی باشیم لازم است احساس راحتی و صمیمیت به طرف مقابل بدهیم تا بتواند راحت تر و صمیمی تر با ما گفتگو کند. برای اینکار میتوانیم از کلماتِ دوستانه استفاده کنیم مثلا بجای اینکه بگوییم شما ،بگوییم تو و یا اسم او را صدا کنیم و از گفتن کلمات کتابی و سخت خودداری کنیم تا شخص مورد نظر معذب نشود و این حس را به او منتقل کنیم که ما با او دوست هستیم و میتواند خیلی راحت درباره موضوعات مختلف با ما صحبت و مشورت کند.

 

 

 

4.نسبت به حرف های گویندهِ واکنش نشان دهید

برا جلب توجه و احترام به گوینده باید در حین بحث و گفتگو،گاهی حرف ها را تایید کنیم و یا حتی مخالفت خود را محترمانه بیان کنیم و صحبت ها را پیگیری کنیم تا گوینده بفهمد ما به او توجه می کنیم و حواسمان جای دیگر نیست. گاهی اوقات برای خودمان هم پیش آمده که در حین مکالمه یکدفعه سوالی مطرح میشود و ما چون توجه کافی به مکالمه نداشتیم نمیتوانیم پاسخ گو باشیم و بسیار شرمنده شدیم و خجالت کشیدیم. بنابراین نباید گوینده این حس را داشته باشد که بقول معروف با دیوار صحبت میکند، پس یادمان باشد با گوینده همراه شویم و در مکالمه شرکت کنیم و واکنش نشان دهیم.

 

 

5.حواس پرت کن ها را کنار بگذارید

گاهی اتفاق میافتد که در حین گفتگو برایمان مشکلی پیش آمده باشد و یا ذهنمان درگیر جایی باشد آنوقت مُدام نگرانیم و نمی توانیم شنونده خوبی باشیم و یا مدام به تلفنِ همراه خود نگاه میکنیم و منتظر پیام یا تماسی هستیم و باعث حواس پرتی گوینده میشویم و این موضوع سبب میشود،رشته کلام از دست گوینده خارج شود و یا ادامه موضوع و مبحث را فراموش کند و دیگر نتواند به مکالمه خود ادامه دهد و این موضوع باعث شرمندگی ما شود. پس بهتر است در حین یک گفتگو و یا یک جلسه کاری تلفن همراه خود را روی بی صدا قرار دهیم و با دل و جان با گوینده همراهی و هم فکری کنیم.

گاهی اوقات حواس پرت کن می تواند کلیدی باشد که در دست شماست و خیلی از ما عادت داریم با اجسامی این چنین بازی میکنیم پس مراقب اجسامِ این چنینی نیز باشید چون اگر هنگام صحبت کردنِ دیگران با چنین اجسامی بازی کنیم،نوعی بی احترامیِ بسیار بدی به دیگران کرده ایم.

 

 

 

6.اگر فرد مقابل واژه ای را نتوانست پیدا کند،کمکش کنید

شاید برای هر کسی پیش بیاید که بر اثر استرس و یا عجله برای ادامه مطلب،نتواند کلمه و واژه مورد نظر را پیدا کند و به مخاطب بگوید؛ اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید سعی کنید به گوینده کمک کنید و کلمهِ هم معنا و مفهوم را به او بگویید تا ضمن احساس راحتی بتواند گفتگوی بهتری داشته باشد.

گاهی گوینده آشنایی کامل با زبان ما را ندارد(مثلا اهل شهر دیگری است) و در گفتن بعضی کلمات و یا درست اَدا کردن آن دچار مشکل میشود ، در این شرایط هم می توانید با همراهی گوینده و گفتن کلمات صحیح و مَد نظر وی به او در داستن یک مکالمه خوب و جذاب کمک کنید.

 

 

 

 

 

7.به هیچ عنوان صحبتِ گوینده را قطع نکنید

صبور باشید و عجله نکنید تا نظر خود را بیان کنید و یا مخالفت خود را اعلام کنید، اجازه دهید صحبتِ گوینده به اتمام برسد و بعد شما نظر خود را عنوان کنید. اینکه مدام صحبت کسی را قطع کنید بدترین رفتار در مکالمه است زیرا شخص فراموش میکند در چه رابطه حرف میزد و به نوعی بی احترامی ما را میرساند.

بعضی اوقات در حین مکالمه سوالات زیادی برایمان پیش میاید و دوست داریم سریع آنها را بیان کنیم تا به جواب برسیم اما اینکار باعث قطع گفتگو میشود و ممکن است بقیهِ کسانی که در این گفتگو شرکت دارن دچار سردرگمی شوند. پس نزاکت و اَدب حکم میکند با کمی تامل و حوصله مانعِ قطع مکالمه نشوید.

 

 

 

 

8.اگر مطلبی در صحبتِ گوینده باز نشد،سوال بپرسید

در یک مکالمه گاهی ابهام و سوالاتی برایمان پیش میاید و یا گوینده از یک مطلبی به سرعت رد میشود و یادش میرود ادامه آن موضوع را بیان کند در این شرایط سکوت نکنید و سوالات خود را با اجازه و احترام در وقت مناسب بیان کنید. اینکارِ شما نشان دهنده دقت و توجه شما به موضوع است و گوینده از پاسخ به شما لذت میبرد و متوجه میشود این بحث و مکالمه برای شما جذاب و گیرا بوده است و شما را به وجد آورده است. البته طرح هر سوال و پرسشی درست نیست باید سوالِ ما مربوط به همان موضوع و در راستای گفتگو باشد و سوالاتِ بی جا نپرسید چون بیشتر باعثِ گمراهی و پرت شدن از موضوع میشود.

اگر موضوعی را گوینده گفت که شما متوجه نشدید،خجالت نکشید و دوباره سوال بپرسید.

 

 

 

 

9.به دنبال حرف های ارزشمند در میانِ حرف های گوینده باشید

برای بهتر شدنِ مکالمه و اینکه نشان دهید شنوندهِ خوبی هستید ،به دنبال حرف های مهم و نکته های کلیدی در مکالمه باشید و میتوانید آن ها را بیان کنید و تاکید کنید که این قسمت از مکالمه و صحبت ها برایتان جذابیت بیشتری داشت تا گوینده بتواند بهتر به شما توضیح دهد.ضمن اینکه با این کار،به نوعی دلگرمی در گوینده ایجاد میکنید که حرف های او ارزشمند است. گاهی هم میتوانید از نکات مهم و حرف های ارزشمند یادداشتی تهیه کنید ، وقتی گوینده شما را در حال یادداشت کردن ببیند بهتر میتواند بحث را باز کند و صحبت های مورد علاقه شما را دنبال کند تا گفتگو حوصلهِ شما را سر نبرد و برایتان جذاب شود.

 

 

 

10.همدلی کنید و با گوینده یکپارچه شوید

گاهی اوقات گوینده میخواهد با شما درد و دل کند و یا از موضوعی ناراحت است و نیاز دارد شما به او کمک کنید، اگر در چنین شرایطی بودید،باید با گوینده همدلی کنید یعنی مشکلات مشابه را برایش مثال بزنید و راه حل های خوب و هدفمند پیشنهاد کنید تا گوینده بتواند راحت تر با شما صحبت کند و مُعذب نباشد و یا فکر نکند با مطرح کردن این موضوع، باعث ناراحتی شما شده پس او را دلگرم کنید و با او همراه شوید و به او اعتماد کنید و صحبت های خود را راحت عنوان کنید؛بگذارید این حسِ راحتی به گوینده منتقل شود تا هر دو از مکالمه لذت ببرید.

نخواهید که در مکالمه،دیدگاه های خود را به فردِ مقابل تحمیل کنید و با ذهنِ باز به صحبت های گوینده گوش دهید.اگر ذهن تان را باز کنید،بهتر می توانید با او همدل و یکپارچه شوید.

 

منبع: سایت دوستان خوب

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

رابطه خوب

این وبلاگ برای ایجاد روابط بهتر ساخته شده است

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس